"قصه‌های صبحی مهتدی" به کوشش "لیما صالح رامسری" منتشر می‌شود.

این مجموعه به گفته‌ی رامسری، با نظارت نوش‌آفرین انصاری و هوشنگ مرادی کرمانی منتشر خواهد شد که قصه‌های آن به صورت ساده بازنویسی شده و واژه‌های مهجور نیز در پانوشت با توضیح آمده است.

او همچنین اشاره کرد، این مجموعه در دو جلد منتشر خواهد شد که تمام کارهای صبحی مهتدی شامل افسانه‌های کهن، دیوان بلخ، قصه‌های بوعلی سینا و دیگر قصه‌ها را دربر می‌گیرد.

صبحی مهتدی اولین گوینده‌ی قصه‌ی ظهر جمعه بود که از سال‌ 1320 تا 1340 در رادیو قصه گفته است. صبحی از شنوندگان خردسال می‌خواست تا قصه‌هایی را که از بزرگ‌ترها شنیده بودند، برای برنامه‌ی ‌او بفرستند. او این قصه‌ها را از سراسر ایران گردآوری می‌کرد و شایسته‌ترین روایت را از هر قصه بر‌می‌گزید و با زبانی روان و ساده، بازنویسی می‌کرد. وی هشت کتاب دارد که این قصه‌ها در آن‌ها آمده‌اند.

به گزارش ایسنا، فضل‌الله ‌مهتدی ‌(صبحی) 17 آبان‌ماه سال 1341‌ به سبب بیماری سرطان در تهران درگذشت و در ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...