مجموعه‌ی داستان "آنای باغ سیب" احمد بیگدلی پس از دو سال انتظار منتشر شد.

این مجموعه 10 داستان کوتاه مستقل و سه داستان به‌ هم ‌پیوسته را شامل می‌شود، که به گفته‌ی بیگدلی، داستان «آنای باغ سیب» از این مجموعه به‌ تازگی توسط خاچیک خاچر به زبان ارمنی ترجمه شده است.

پیش از این نیز خاچر داستان "مارتا" را از مجموعه‌ی "من ویران شده‌ام" این داستان‌نویس به‌زبان ارمنی ترجمه کرده بود.

داستان‌های مجموعه‌ی "آنای باغ سیب" عبارتند از: «درست مثل نوشتن»، «آنای باغ سیب»، «داستانی که می‌نویسیم»، «آن‌سوتر از غبار»، «من او را خواب نمی‌بینم، به‌خاطر می‌آورم»، «کمی پیش از مرگ»، «سواری درآمد»، «‌رویش سرخ و، مویش سرخ و، ‌قدش سرخ و...»، «‌بانوی برفی»، «طرح یک داستان خیلی کوتاه» و سه داستان پیوسته با نام‌های «تابستان یک»، «تابستان دو» و «تابستان سه».

مجموعه‌ی یادشده به‌تازگی از سوی انتشارات آگه در شمارگان 2200 نسخه و 150 صفحه منتشر شده است.

بیگدلی همچنین به ایسنا گفت: «نگارش رمان "زمانی برای پنهان شدن" که به مسائل حاشیه‌یی جنگ و اسیران ایرانی در عراق می‌پردازد، آخر زمستان سال جاری به‌پایان خواهد رسید.»

شایان ذکر است که وزارت فرهنگ و ارشاد در خصوص مجموعه‌ی داستان "آوای نهنگ" ــ کار دیگری از بیگدلی ــ که بیش از یک سال است در انتظار مجوز به سر می‌برد نیز، هیچ توضیحی به نویسنده و ناشر ارائه نمی‌کند.

این نویسنده با رمان "اندکی سایه" برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال شده است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...