انتشارات فرهنگستان هنر کتاب «حسین طاهرزاده بهزاد»، تألیف علی‌اصغر میرزایی‌مهر را منتشر کرد.

حسین طاهرزاده بهزاد علی‌اصغر میرزایی‌مهر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ این کتاب به شرح احوال و آثار هنرمند پرآوازه ایرانی، «حسین طاهرزاده بهزاد»، می‌پردازد؛ شخصیتی چندوجهی که در عرصه‌های مختلف، جست‌وجوگری و تجربه و اندیشه‌ورزی کرده است؛ هنرمندی که هم در زمینه پژوهش هنر و هم در حوزه‌هایی متنوع، چون نقاشی، مصورسازی کتاب و کاریکاتور، تذهیب، طراحی فرش و کاشی و مرمت آثار هنری، فعالیت کرده است، افزون بر آنکه مدیر هنری آگاه و صاحب‌نظری بوده است. اهتمام او در تشکیل موزه نمایشگاه‌ها و بنیان‌گذاری، مدیریت و سازمان‌دهی و رهبری نیروی انسانی و تدریس در مدرسه صنایع قدیمه یا هنرستان عالی هنرهای ملی موجب رونق و حیاطی دوباره در هنرهای ملی شد و در مقطعی تاریخی، که با ترویج و فراگیرشدن هنر طبیعت‌گرایانه غربی بسیاری از سنت‌های تصویری و هنری در حال دگرگونی بود و به محاق می‌رفت، توانست حداقل در قالب جانی دوباره به نگارگری ایرانی بخشد.

در این کتاب، ذیل پژوهش در احوال و آثار طاهرزاده، به دو مقوله مهم همسو با عملکرد او نیز پرداخته شده است: یکی پیدایش، فراز و فرود و جایگاه «مدرسه صنایع قدیمه» یا همان «هنرستان علی هنرهای ملی»، که بنیان‌گذار و مدیر آن طاهرزاده بود؛ و دیگری کاوش در چندوچون هنر نگارگری معاصر و تجدید حیات آن که در این راستا نیز طاهرزاده تعیین‌کننده‌ترین نقش را بر عهده داشت.

این کتاب در چهار فصلِ «تصویری از زندگی هنرمند»، «میراث معنوی طاهرزاده بهزاد»، «میراث هنری طاهرزاده بهزاد»، «شاگردان و پیروان طاهرزاده بهزاد» و تصاویر و مستنداتی رنگی از آثار او و شاگردانش، مستندی مکتوب از روند زندگی و احوال استاد بهزاد ارائه کرده است.

کتاب «حسین طاهرزاده بهزاد» را مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن)، با قیمت 330 هزار تومان و شمارگان 200 نسخه، منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...