‌فروشگاه کتاب "بوکتاب" به عنوان دومین فروشگاه بزرگ کتاب و لوازم فرهنگی در کشور در بندرعباس افتتاح شد.

مصطفی رحماندوست، شاعر، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودکان و نوجوانان در حاشیه افتتاح این فروشگاه گفت: کار فروشگاه‌های بزرگ بر این مبنا است که کالاها را به مشتری نشان دهند و به مخاطب یادآوری می‌کنند که چه چیزهایی را لازم داشته و فراموش کرده است.

رحماندوست با اشاره به اینکه این فضا جایی برای تفریح و گردش خانواده‌ها است، اظهار کرد: بندرعباس شهری توریستی است و با ظرفیت‌های فرهنگی که دارد نیازمند چنین مجموعه‌ای بود، امیدوارم حاصل این فروشگاه علاوه بر بالا رفتن سطح مطالعه بچه‌ها، حضور و بهره‌مندی بزرگ‌ترها از چنین مکان فرهنگی باشد.

‌همایون امیری زاده، رئیس مرکز روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در گفت‌وگو با ایسنا، تصریح کرد: استان هرمزگان در خصوص زیرساخت‌های حوزه نشر ضعیف است، اینکه بخش خصوصی با تجربه و با اعتبارات ۱۰۰ درصد خصوصی اقدام به راه‌اندازی مکانی به‌عنوان پاتوق فرهنگی استان کرده می‌تواند در تمام شئونات فرهنگی استان هرمزگان نقش‌آفرین باشد.

محمدرضا توکل صدیقی، رئیس هیئت‌مدیره شرکت ماه پیشونی هم در این مراسم در گفت‌وگو با ایسنا افزود: هدف اصلی ما از افتتاح این فروشگاه گسترش ویترین کتاب به‌خصوص برای کودکان و نوجوانان بوده است، علت اینکه در استان هرمزگان سرمایه‌گذاری کردیم این بوده که هرمزگان از ظرفیت فرهنگی بالایی به لحاظ علاقه مردم به فرهنگ و هنر وجود دارد و از طرفی هم دسترسی به کتاب و منابع فرهنگی بسیار محدود است ازاین‌رو احساس کردیم مردم به این اقدام پاسخ خواهند داد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...