سومین شماره فصلنامه ادبی «نوپا» همچون شماره‌های پیشین با شعرها و داستان‌هایی از نویسندگان جوان ایران و افغانستان، همراه با نقد و تحلیل منتشر شد.

سومین شماره فصلنامه ادبی نوپا»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، سومین شماره فصلنامه ادبی «نوپا» همچون شماره‌های پیشین با شعرها و داستان‌هایی از نویسندگان جوان ایران و افغانستان، همراه با نقد و تحلیل منتشر شد.
مجتبا نریمان در سخن سردبیر این شماره با تیتر «یک جنگجو که نجنگید اما علیه‌اش کودتا کردند» به موضوع سرمقاله‌ی اصلی مجله یعنی «نقد در بازار شعر امروز ایران» نوشته‌ی دکتر سالاری‌نسب و پرونده‌ی ادبی این شماره یعنی «ناصر تقوایی» اشاره کرده است.

در پرونده شعر این شماره مهدی سالاری‌نسب علاوه ‌بر انتخاب و نقد شعرهای رسیده به مجله، به بررسی تحلیلی اوضاع نقد در بازار شعر امروز ایران پرداخته است. این مقاله در ادامه دو پرونده پیشین؛ یعنی «مرثیه‌ای بر شعر معاصر ایران» و «دو اشکال اساسی شعر امروز ایران» است.

در بخش داستان، داستان تازه‌ای از فریبا وفی آمده است و در ادامه نه داستان از نویسندگان جوان ایران و افغانستان (صُدیف آقاپور، مینا پاکدل، امیرحسین صادقیان، لیلا زُلفی‌گل، تارا نوری، طناز رهبری‌نیک، مهسا عِلیون، لاله دهقان‌پور، لیلا خالقی) همراه با نقدهایی از حسین ورجانی، محمدرضا ایوبی، سعید ناظمی، مرتضی شاهترابی، فریبا عابدین‌نژاد و بهاره ارشد ریاحی آمده است.

در بخش ترجمه، داستانی از بن لوری با ترجمه‌ی اسدلله امرایی آمده که به ناصر تقوایی تقدیم شده است. در ادامه داستانی از شیرزاد حسن با ترجمه‌ی مریوان حلبچه‌ای آمده است که نخسین‌بار است در این مجله منتشر می‌شود.

شعری از مارگارت اتوود با ترجمه طناز تقی‌زاده و بخشی از مقاله «ویرجینیا وولف و اتاقی از آن خود» نوشته‌ی توریل موری با ترجمه‌ی پوران لشینی‌ابیان آمده است.

بخش نقدها و مقالات مجله «نوپا» با نقد مفصلی که محمدرضا اصلانی بر رمان «غروب پروانه» بختیار علی نوشته است آغاز می‌شود. و در ادامه نقدها و معرفی کتاب‌هایی به قلم آرمان فاتح، سالار خوشخو و احسان راسخی را خواهید خواند و در آخر بررسی پرونده‌ی ادبی ناصر تقوایی همراه با بخشی از فیلم‌نامه‌ی «کوچک جنگلی»  و گفت‌وگویی منتشر نشده با ناصر تقوایی در مونیخ توسط امید رضایی را خواهید خواند با تیتر (مرگ بخشی از مبارزه است)
در این پرونده روزشمار دقیق و مفصلی از تولد و هشتاد سال زندگی ناصر را می‌خوانید که در آن به مواردی اشاره شده که تا امروز پنهان مانده بودند.

همراه با یادداشت‌هایی از:
صفدر تقی‌زاده (من و تقوایی و تابستانِ همه‌ی سال‌ها)
دکتر ناصر فکوهی (ناپلئون تقوایی)
هارون یشایایی (اهمیت حضور ناصر تقوایی در سینمای ایران)
جهانبخش نورایی (ناخدا خورشید فیلمی برای تمام فصول)
خسرو دهقان (پیش‌نیاز)
کاوه فولادی‌نسب (سربلند، نجیب، آرام، اندوهگین)
پویان مقدسی (ناصر تقوایی کوتاه نمی‌آید، تو باید قد بکشی)
مرضیه وفامهر (زن و تقوایی)
محمدرضا ایوبی (تباهی تاریخ و آشفتگی)
و مجتبا نریمان (تابستانِ داغی که تقوایی به ادبیات ایران داد؛ ناصر تقوایی یک سینمای کامل است)

مجله ادبی «نوپا» به مدیرمسئولی و سردبیری مجتبا نریمان، مشاور مجله و دبیر شعر مهدی سالاری‌نسب و مدیر هنری مجله عظیم فطرتی با ۲۸۸ صفحه و قیمت ۴۰ هزار تومان برای بهار ۱۴۰۰ در کتاب‌فروشی‌ها و کیوسک‌های سراسر کشور منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...