کتاب «روان‌شناسی شهرت» [The psychology of celebrity] به قلم گیل استیور [Gayle Stever] ترجمه احسان شاه‌قاسمی و به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شد.

روان‌شناسی شهرت» [The psychology of celebrity] به قلم گیل استیور [Gayle Stever

به گزارش کتاب نیوز به نقل ازمهر، قطع به یقین می‌توان گفت که ظهور رسانه‌های اجتماعی در فراگیری مفهوم «سلبریتی» نقش اصلی را داشته است. بدین معنا که تجربه پیشین ما از مساله «شهرت» و «افراد مشهور» یا «چهره» کاملاً متفاوت از وضعیت کنونی ماست و اساساً مفهوم سلبریتی با فرد مشهور در عالم سیاست یا حتی یک «ستاره» در یک فیلم یا یک ورزش خاص متفاوت تلقی می‌شود. به گونه‌ای که این مفهوم با کسب درآمد برای شخص یا یک شرکت یا حتی یک جریان سیاسی همراه است. در واقع اساساً سلبریتی به کسی گفته می‌شود که می‌تواند در خدمت «فروش بیشتر» یا «پیروزی» در یک کارزار سیاسی قرار گیرد. استفاده از سلبریتی‌ها، به عنوان بخشی از راهبردهای بازاریابی، رویه‌ای معمول در شرکت‌های بزرگ است و این شرکت‌ها با استفاده از آنان، نشان‌های تجاری خود را ارتقا می‌بخشند.

صنعت شهرت فقط با هدف کسب سود، سلبریتی‌ها را تولید می‌کند. نویسندگان و دانشمندان همواره اصالت سلبریتی‌ها را در برابر چشم مردم زیر سوال می‌برند و می‌گویند ماشین تبلیغات «کیفیت ستارگی» یا فرهمندی را بزرگ‌نمایی می‌کنند و بدون توجه به استعداد واقعی یا دستاوردهای یک فرد از او یک سلبریتی پول ساز می‌سازند. در واقع مفهوم سلبریتی به رسانه گره خورده است و بدون پشتیبانی رسانه‌ها نمی‌توان انتظار شکل‌گیری سلبریتی‌ها را داشت. اگر نه مسئلۀ «شهرت» تاریخی فراتر از رسانه‌های جمعی دارد.

ما به سختی تلاش می‌کنیم تا اثری را که روی دیگران می‌گذاریم کنترل کنیم. مهم است که بدانیم نه فقط سلبریتی‌ها، بلکه هر کسی این کار را می‌کند. پس، اتهامی را که مطرح می‌شود که سلبریتی‌ها خودِ حقیقی خودشان را نشان نمی‌دهند، باید با این فهم بررسی کرد که این کاری است که همۀ ما انجام می‌دهیم و تفاوت فقط در اینجاست که سلبریتی‌ها این کار را برای مخاطبان بیشتری انجام می‌دهند. سبریتی‌ها هنگام حضور در منظر عموم خود واقعی یا اصیلی شأن را نشان نمی‌دهند. همۀ رفتارهای آن‌ها نقش بازی کردن است و خود خصوصی آن‌ها هرگز آن چیزی نیست که مردم فکر می‌کنند.

یکی از جذابیت‌های رسانه‌ای اجتماعی این است که کاربر امید دارد دست کم در گوشه‌ای از جهان به سطحی از شهرت، معروفیت و شناخته شدن برسد. از آنجا که در اجتماع ما دستاوردهای مادی و اقتصادی را محصول شهرت می‌دانند، برای افرادی که می‌خواهند جز افراد «پولدار و مشهور» به شمار بیایند جست و جوی شهرت یک هدف منطقی به نظر می‌رسد.

[ترجمه دیگری از این کتاب با عنوان «روانشناسی افراد مشهور: همراه با مقیاس نگرش نسبت به افراد مشهور و تعامل فرااجتماعی با آن‌ها» توسط آوای نور منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...