منیژه حکمت می‌گوید: آرشیوی صوتی از فرهنگ شفاهی ایران، ضبط شده در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ را برای بهره‌برداری به انتشارات علمی و فرهنگی امانت داده بود، اما این آرشیو در دوران مدیریت رضایی مفقود شده است.

منیژه حکمت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، پس از انتصاب نادره رضایی به سمت مدیرعاملی انتشارات قدیمی و سابقه دار علمی و فرهنگی، اتفاقات عجیب و غریبی در این بنگاه نشر پرسابقه کشور رخ داده و این نهاد فرهنگی را با حواشی بسیاری مواجه ساخته است. تازه‌ترین این اتفاقات مفقود شدن آرشیو فرهنگ شفاهی منیژه حکمت، تهیه کننده و کارگردان باسابقه سینمای ایران است. این آرشیو در زمان مدیرعاملی مسعود کوثری برای بهره‌برداری فرهنگی به این انتشارات به صورت امانت داده شده بود.

منیژه حکمت درباره این آرشیو به خبرنگار مهر گفت: تعدادی از خبرنگاران و کارشناسان فرهنگی رادیو ایران در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ به سراسر ایران سفر کرده و شروع به ضبط افسانه‌ها و متل‌ها، تعزیه‌ها، موسیقی‌ها و آواهای محلی کردند. من حدود ۸۰ کاست و ریل از این پروژه را که متعلق به سال‌های ۳۹ تا ۴۳ است، در آرشیو شخصی‌ام نگهداری می‌کردم.

وی افزود: کتابخانه من غنی بود. بجز این آرشیو، آرشیو مجلدات فردوسی، بولتن‌های تئاتر، کتاب‌های متعدد و… را داشتم که زمانی تصمیم گرفتم برای آگاهی نسل امروز از این آرشیو بهره‌برداری فرهنگی شود. به همین دلیل آنها را دسته بندی کرده و به مراکز امن سپردم. بخشی از آرشیوم به موزه سینما و موزه موسیقی رفت. برخی از کتاب‌ها نیز تحویل کتابخانه‌های تخصصی مختلف شد. طبق صحبتی که با آقای مسعود کوثری داشتم آرشیو فرهنگ شفاهی را برای حراست و تبدیل آنها به کتاب به انتشارات علمی و فرهنگی سپردم و مدام هم سرنوشت این آرشیو را از مسئولان انتشارات پیگیری می‌کردم.

حکمت ادامه داد: از زمانی که خانم نادره رضایی به سمت مدیرعاملی انتشارات علمی و فرهنگی انتخاب شدند نیز من پیگیر سرنوشت این آرشیو که به هر حال بخشی از حافظه فرهنگی کشور ماست، شدم. پس از مدتی به من پاسخ دادند که آرشیو شما نیست و مفقود شده است. پاسخ دادم که یعنی چه که نیست؟ شما می‌دانید که آرشیو درجه یک بوده و باید از آن نگهداری می‌کردید. به آنها تاکید کردم که من آرشیو را می‌خواهم.

کارگردان فیلم «جاده قدیم» در ادامه سخنان خود با اشاره به این نکته که حدود یکسال است که پیگیر پس گرفتن آرشیو خود از انتشارات علمی و فرهنگی است اما هنوز به نتیجه نرسیده است، گفت: این گنجینه اسنادی از فرهنگی شفاهی است که دیگر وجود ندارد. مفقود شدن آنها یعنی مفقود شدن بخشی از فرهنگ ما. همه این موارد را به مسئولان انتشارات گفتم و آنها جواب دادند که ما می‌دانیم که چه کسی آن را برده است و هرچه می‌گویم که بگویید چه کسی آن را برده، پاسخ درستی به من نمی‌دهند. متأسفانه این آرشیو غنی به دلیل بی‌مسئولیتی مدیران این انتشارات در حال از دست رفتن است. از این اتفاق آنقدر وحشت کردم که به موزه سینما رفتم و سراغ اسناد واگذار شده به آنها را گرفتم که خوشبختانه آنها را به من نشان دادند.

قرار بود آرشیو فرهنگ شفاهی تبدیل به کتاب و آلبوم‌های موسیقی شود

منیژه حکمت در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به این نکته که آرشیو فرهنگ شفاهی‌اش را طی دهه‌ها به سختی حفظ کرده است، ادامه داد: در تمام این سال‌هایی که با جان و دل مشغول نگهداری از این آرشیو بودم همیشه دغدغه این را داشتم که برای استفاده مردم و نسل جدید از این آرشیو باید آن را به مکانی فرهنگی بسپارم. نام و تیتر این انتشارات یعنی «علمی و فرهنگی» هم فریبنده بود و من را مجاب کرد تا اطمینان کنم.

وی اضافه کرد: دغدغه من این بود که این آرشیو زیر نظر متخصصان دسته بندی شده و از دل آنها کتاب و لوح‌های فشرده منتشر شود. به هر حال این آرشیو بخشی از فرهنگ شفاهی دهه‌های گذشته ماست و متعلق به همه مردم ایران است. آخرین پیغامی که به آنها دادم برای هفته گذشته بود و هنوز پاسخ من را نداده‌اند. من لیست کامل این آرشیو را دارم و همه را باید به من برگردانند. ضمن اینکه حتماً باید پاسخ بدهند که چه کسی و چگونه توانسته آرشیو به آن بزرگی را از محل انتشارات خارج کند؟ آن یک نفر کیست و چرا او را به من، مردم و رسانه‌ها معرفی نمی‌کنند؟ چرا شفاف سازی نمی‌کنند؟

حکمت در پایان با اشاره به این نکته که از دل آن آرشیو کتاب‌های متعدد و متنوعی بیرون می‌آمد، گفت: این آرشیو نزد انتشارات علمی و فرهنگی امانت بود. آنها باید بدانند که این گنجینه متعلق به ملت ایران است و باید از آن استفاده بهینه می‌شد نه اینکه یک نفر بیاید و آن را به مقصدی نامعلوم خارج کند. اگر ظرف مدت کوتاهی پس از انتشار این مصاحبه مدیران انتشارات علمی و فرهنگی، سرنوشت این آرشیو را مشخص نکنند من با وکیلم مشورت کرده و کارها را از طریق قانونی پیگیری خواهم کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...