کتاب «دلایلی برای زنده ماندن» [Reasons to stay alive] اثر مت هیگ [Matt Haig] با ترجمه گیتا گرگانی برای سومین بار تجدید چاپ شد.

دلایلی برای زنده ماندن [Reasons to stay alive] اثر مت هیگ [Matt Haig]

به گزارش خبرگزاری مهر، انتشارات علمی و فرهنگی سومین چاپ کتاب «دلایلی برای زنده ماندن» را با شمارگان هزار نسخه و بهای ۳۲ هزار تومان منتشر کرد.

مت هیگ نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی در ۲۴ سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شده بود اما توانست آن را پشت سر بگذارد. این اثر حاصل مبارزه او با افسردگی و اضطراب شدیدی است که نزدیک بود او را از پای در آورد؛ اثری کوتاه، صریح و مثبت درباره‌ی برخورد درست با بحران‌های روحی و لذت بردن از زندگی.

این کتاب برای کسانی است که فکر می‌کنند خودشان یا اطرافیانشان به آخر خط رسیده‌اند. خواندن این کتاب به این افراد کمک خواهد کرد تا راه و رسم لذت بردن از بودنشان را بیاموزند.

در بخشی از این کتاب آمده است:

«می‌دانید، من داشتم می‌مردم. یا دیوانه می‌شدم. امکان نداشت هنوز اینجا باشم. گاهی شک می‌کردم حتی بتوانم ده دقیقه‌ی دیگر دوام بیاورم. و فکر اینکه آن‌قدر سالم و بااعتمادبه‌نفس بمانم که این‌طور درباره‌اش بنویسم دورازذهن‌تر از آن بود که باورپذیر باشد. یکی از نشانه‌های کلیدی افسردگی ندیدن هیچ امیدی است. هیچ آینده‌ای. دور از تونلی که در انتهای آن روشنایی است، انگار هر دو سر تونل بسته شده، و شما داخل آن هستید. […] پس همین موقعیت که این کتاب وجود دارد ثابت می‌کند افسردگی دروغ می‌گوید. افسردگی باعث می‌شود به چیزهایی فکر کنید که اشتباهند. اما خود افسردگی دروغ نیست. این واقعی‌ترین چیزی است که در عمرم تجربه کرده‌ام.»

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...