رویایی که در سال ۱۹۳۱ بنیاد آمریکایی نابینایان و کتابخانه کنگره با تولید کتابهای گویا با عنوان «کتاب برای نابینایان» آن را محقق کرد... در دهه ۵۰ و ۶۰ خورشیدی شرکتهایی مانند ۴۸ داستان، سازمان صدا سرا، انتشارات قصه جهاننما و شهر داستان، تولید کتابهای صوتی را بهصورت نوار شروع کردند ... یک موسسه برای اینکه پول کمتری به راوی بدهد، از صدای کسانی استفاده کند که حتی خواندن ساده از روی کتاب را هم بلد نیستند!
همین که سوار ماشین شدیم، ضبط را روشن کرد و منتظر بودم که صدای آهنگ بلند شود و باز اعتراض کنم که ایبابا کمکن صدای این ضبط رو...
اما بهیکباره صدایی در ماشین پیچید: «زیاد تو زندگی خطا کردهام، خیلی بیشتر از تو؛ برای همین با آدم خطاکار راحتترم. آدمی که یکبار خطا کرده و پایش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئنتر است از آدمی که تا به حال پایش نلغزیده... این حرف سنگین است... خودم هم میدانم. خطا نکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتن آکبند درآمد، فلزش معلوم میشود، اما فلز خطا کرده رو و روشن است...»
محو صدا و کلمات کتاب بودم که ضبط را خاموش کرد. گفتم: «قیدار» بود. سری تکان داد و گفت: «بله. دیدم که وقت نمیکنم کتاب بخونم، برای همین گفتم کتاب صوتی را امتحان کنم، شاید کمک کنه به این کم کتاب خواندنم.» این روزها خیلیها برای کمبود وقتی که دارند به سراغ کتابهای صوتی میروند، کتابهایی که در داخل ماشین یا گوشیهایی که همیشه همراه داریم، قابل گوش دادن است. در این گزارش میخواهیم از کتابهای صوتی بگوییم، کتابهایی که این روزها درصد قابل توجهی از مخاطبان و عاشقان کتاب را با خود همراه کردهاند. کتابهای صوتی هم میتواند به شکلCD در اختیار مخاطب قرار بگیرد تا همراه با کتاب باشد و هم در اپلیکیشنهایی که این روزها بسیار اسمشان سر زبانها پیچیده شده، پیدا شود.
تاریخچه
در آوریل ۱۸۷۸ روزنامه دیلیتلگراف چاپ نیویورک، این تیتر مهم را منتشر کرد: «گرامافون در خانه برای شما رمان میخواند»، رویایی که در سال ۱۹۳۱ بنیاد آمریکایی نابینایان و کتابخانه کنگره با تولید کتابهای گویا با عنوان «کتاب برای نابینایان» آن را محقق کرد. این کتابها بهعلت سهولت استفاده نسبت به کتابهای کاغذی بهسرعت بین عموم محبوب شدند. در ایران کتاب صوتی نخستینبار در پاسخ به نیاز نابینایان در سال 1308 توسط دکتر علیاصغر آموزگار که خود نابینا بود، ارائه شد ولی بهسرعت و بهدلیل جذابیت مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت. در دهه ۵۰ و ۶۰ خورشیدی شرکتهایی مانند ۴۸ داستان، سازمان صدا سرا، انتشارات قصه جهاننما و شهر داستان، تولید کتابهای صوتی را بهصورت نوار شروع کردند اما بهتدریج متوقف شدند. سپس از دهه ۹۰ تولید این کتابها به شکلی کاملا محدود از سر گرفته شد و در کنار شرکتهای تولید کتاب صوتی، رادیوهای دولتی و اینترنتی مثل رادیو اینترنتی ایران صدا، تولید کتاب گویا را جزء اولویتهای خود قرار دادند و توانستند بازاری مجازی برای خود ایجاد کنند. بالغ بر 10 سال است که صنعت تولید کتاب صوتی در ایران ریشه دوانده و به ظرفیتهای روبهرشد خود پیبرده است. اکنون حدود ۱۵ ناشر عمومی و تخصصی بهطور متمرکز به تولید کتاب صوتی مشغولند.
تولید کتاب صوتی بهصرفهتر است؟
برخلاف تولید کتابهای کاغذی که نیازمند مواد و انرژی برای تولید آن است، شاید بهنظر بیاید تولید کتاب صوتی مقرون بهصرفه است. برای تولید کتاب گویا به راوی و استودیوی ضبط نیاز است. اما خب اگر بخواهید حرفهای کار کنید، شاید خیلی فرقی با کتاب کاغذی نداشته باشد. هزینه تولید این کتابها بهواسطه بهرهگیری از گویندگان حرفهای، هزینههای استودیو، ضبط، تدوین، ساخت موسیقی، طراحی جلد، بستهبندی، تبلیغات و... کمتر از تولید کتاب کاغذی نیست. بهعلاوه، روند تولید کتاب صوتی نیز زمانبر است و تا کتابی مراحل تولید را طی کرده، موفق به دریافت مجوز انتشار شود و به کتابفروشیها برسد، بهطور متوسط 6 ماه طول میکشد. نکته دیگر این است که مطمئنا هر کسی نمیتواند راوی یک کتاب باشد، راوی باید توان تلفظ صحیح کتاب، لحن مناسب و قدرت اجرای یکسان در طول خوانش کتاب را داشته باشد. زیرا خوانش بسیاری از کتابها تا چندین ساعت طول میکشد. از طرف دیگر، بسیاری از کتب صوتی در سیستمهای پخش داخل خودرو و هدفون افراد پخش میشوند، درنتیجه کیفیت خوبی از آنها انتظار میرود که لازمهاش نبود صداهای مزاحم است. همه این مسائل را کنار هم بگذارید، متوجه میشوید خیلی هم این اتفاق کار سادهای نیست و هر کسی نمیتواند وارد کار تولید کتابهای صوتی شود.
برای پول کمتر، شنیدن صدای نخراشیده!
از همه حسنها و خوبیهای کتابهای صوتی گفتیم، اما خیلی اتفاقات که در فضای کتاب چاپی وجود دارد، در کتاب صوتی هم تکرار میشود. شما فکر کنید کتابی را دانلود میکنید و آن را در فضای ماشین یا همان گوشی و تبلت گوش میدهید. اما ناگهان صدایی نخراشیده و نامفهوم در گوشتان میپیچد و ترجیح میدهید هرچه سریعتر، آن صدا را قطع کنید تا بیشتر از این اذیتتان نکند. این اتفاق زمانی میافتد که یک موسسه برای اینکه پول کمتری به راوی بدهد، از صدای کسانی استفاده کند که حتی خواندن ساده از روی کتاب را هم بلد نیستند! از کتابهای معروف استفاده میکنند تا با اسم همان کتاب، بتوانند مخاطب را جذب کنند، اما برای صدا و راوی هزینهای را نمیدهند یا اینکه هزینه کمتری میدهند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که وقتی خوانش یک کتاب را توسط پنج راوی، گوش میدهید، متوجه میشوید که مدتزمان خوانش متفاوتی دارند که از این اتفاق، استنباطهای زیادی میتوان داشت. اینکه موسسه یا ناشر مورد نظر میخواهد زودتر خواندن کتاب تمام شود تا پول کمتری بدهد. نکته دیگر بعضی خوانشهای اشتباه است که گاهی تصحیح هم نمیشود و با همان تلفظ غلط و با تپقزدنهای راوی پخش میشوند!
بهروز رضوی
صدایش همچنان همان گرما را دارد، آنقدر صدایش خوب است که وقتی کتابی را میخواند، مطمئنا نمیخواهید لحظهای را از دست بدهید، خودش هم عاشق کتاب است و در کانالی که دارد، همیشه کتابهای صوتیاش را میگذارد. درباره خوانش کتابها و روایتش میگوید: «گوینده عنصر موثری در کتابهای صوتی است، گوینده باید بهتر از مخاطب و گاهی نویسنده کتاب این داستانها را بخواند. مخاطبان ما تنها به روشندلان و مسافران محدود نمیشود، بلکه هرکس قصه را دوست داشته باشد به طرفداران این نوع کتابها میپیوندد. حتی در سینمای امروز نیز فیلمی موفقتر است که قصه داشته باشد. این اهمیت در قصهگویی به علاقه مردم به شنیدن قصهها برمیگردد. یک نکته این است که خواندن این کتابها، محدود به کسانی که تنها صدای خوش دارند، نمیشود؛ هرکس که بتواند از عهده قرائت و خوانش راحت متن برآید، میتواند از گویندگان اینگونه کتابها بهحساب آید و به تبع آن تاثیر خود را بر مخاطب بگذارد. کلا نویسندگان ایرانی خیلی با این مساله موافق نیستند که کتابشان تبدیل به کتاب صوتی شود، برای همین غالبا رمانها و داستانهای خارجی انتخاب میشوند. بعد هم رمانها و داستانهایی باید تبدیل به کتابهای صوتی شوند که شکل روایی و جذاب داشته باشند.»
وقتی نویسندهها خودشان راوی کتاب میشوند
«من از آنهایی بودم که با کتاب صوتی بهشدت لج بودم و احساس میکردم کتاب یک موضوع نوشتاری است و ذهنی باید خوانده شود، برعکس شعر که یک فن شفاهی است. اما وقتی وارد این کار شدم و برای رفتن به استودیو از وسیله نقلیه عمومی استفاده کردم، دیدم خیلیها هستند که فرصتهایی در روز دارند که با «گوشدادن» میتوانند آن را سر کنند. این هم نوعی از مطالعه است. «قیدار» یکی از مناسبترین کارهای من برای تبدیل به کتاب صوتی بود و من هم در40 سالگی این آموختن را چنگ زدم و تجربهاش کردم و بسیار برایم شیرین بود. معروف است که میگویند رادیوییها شریفترین گروه رسانه هستند و آنها معمولا در متن کتاب تغییری نمیبرند. اما درباره کار خودم بارها پیش آمد که دیالوگهایم را تغییر دادم و در همین کار با توجه به اینکه نویسنده و راوی یک نفر بود گاهی میگفتم نویسنده اشتباه نکرده ولی بهتر بود اینطور مینوشت. چون من هیچوقت آن را با صدای بلند نخوانده بودم و اولینبارم بود!» اینها حرفهای رضا امیرخانی است، وقتی که برای خواندن کتابش توسط اپلیکیشن نوار دعوت شد. او کتاب «قیدار» را با صدای خودش ضبط کرد و بهقول خودش تجربه خوبی برایش بود. اما نویسندگان دیگری هم بودند که این کار را انجام دادند و خودشان راوی کتابشان شدند. مثل احمد دهقان که کتاب «سفر به گرای 270 درجه» را روایت کرد، «لورازپام»، نوشته حسام مقامیکیا و خیلی از کتابهای دیگر. وقتی نویسنده خودش راوی کتابش میشود محسنات بیشتری دارد، او میداند فراز و فرود کتابش کجای کار است. میداند که باید چهزمانی صدایش را تغییر دهد، نقطه اوج داستانش کجاست؟ همه اینها باعث میشود تا کتابی که توسط نویسنده برای مخاطب خوانده میشود دلچسبتر باشد. البته بهشرطی که صدایش هم خوب باشد.
هزینه کتاب صوتی
شما فرض کنید قیمت یک کتاب صوتی را برای مخاطب 12 هزار تومان درنظر گرفتهاند که اگر تیراژ آن 500 نسخه باشد ، با قیمت استودیو، راوی، ناشر و نویسنده میتوانیم هزینهای بین 15 تا 20 میلیون تومان برای هر کتاب صوتی درنظر بگیریم. البته این را هم توجه داشته باشید با توجه به خوانش راوی کتاب، این قیمت جابهجا خواهد شد. برخی از موسسهها هم هستند که با یک تا دو میلیون سعی میکنند کار را تمام کنند! درمورد افزایش مخاطب در گرانی کتاب هم با توجه به صحبت فعالان این حوزه حدود 10 درصد افزایش را شاهد هستیم.
قیمت کتابهای گویا در تمام دنیا نسبت به قیمت کتابهای چاپی بالاتر است، چون واقعا فرآیند تولید پرهزینه و زمانبر است. در ایران با وجود هزینه بالای تولید، قیمت کتابهای گویا معمولا از قیمت کتابهای چاپی پایینتر و این برای طرفداران کتاب گویا خبر خوبی است. هر چند شاید اگر کتابهای گویا در ایران هم میتوانست مثل سایر کشورها قیمتگذاری شود، کمک بزرگی به توسعه این صنعت میشد و سرعت تولید بالاتر میرفت. سهم صاحبان حقوق کتاب در کتاب گویا مثل کتابهای چاپی، سهم نویسنده یا مترجم یا ناشر درصد مشخصی از قیمت کتاب است که چندان تفاوتی با نسخههای چاپی ندارد. درمورد قالب دیجیتال کتابهای گویا، این درصد بیشتر است و گاهی دو یا سه برابر قالب فیزیکی میرسد؛ چون دیگر هزینههای ملزومات فیزیکی ندارد. بزرگترین مشکل کتاب گویا در ایران، متاسفانه مشکل کپیرایت است. در این زمینه فرهنگسازی نشده است و اینکه هنوز بسیاری از مردم ما نمیدانند که هر محتوایی، بهخودیخود تولید نمیشود و سرمایهمالی، زمان و انرژی زیادی برای هر محتوایی، بهویژه کتاب گویا صرف میشود؛ و اینکه اگر برای استفاده از کتاب یا موسیقی یا هر محتوای دیگری، هزینه آن را پرداخت کنند، چه کمک بزرگی به شکوفاشدن و توسعه این صنعت و فرهنگ و هنر کشورمان خواهند کرد. مشکل بزرگ دیگر این حوزه، کمدانشی برخی مسئولان و متولیان فرهنگی است که متاسفانه از سالها پیش تا به امروز تغییر زیادی نکرده و همچنان با فاصله زیاد، از ناشران و تولیدکنندگان عقب هستند و بهنظر نمیرسد عزمی برای کمکردن این فاصله وجود داشته باشد. این موضوع باعث بهوجودآمدن موانع زیادی شده و هنوز هم بعد از یکونیم دهه از شروع رسمی تولید و انتشار کتاب گویا در ایران، سازوکار مناسب و شایستهای برای ساماندهی این بخش وجود ندارد. امیدواریم با تغییر جدی در نگاه متولیان امور، شاهد اتفاقات بهتری در دنیای کتاب گویا باشیم.
فرهیختگان