زهرا ایزد، پژوهشگر فرهنگ عامه در گفت و گو با مهر گفت: کتاب «فرهنگ عامه کرمان» که توسط انتشارات خدمات فرهنگی کرمان منتشر شده بیشتر به آئین‌های مربوط به شادی کرمانی‌ها اختصاص دارد. من در این کتاب به طور کامل به مراسم نوروز در کرمان و اطراف آن، آئین‌های مربوط به بخت گشایی و مراسم ازدواج و همسرگزینی، آئین‌های بخت گشایی و… پرداخته و جزئیات کامل را شرح داده‌ام.

وی افزود: آئین‌های «شب شیشه» در فرهنگ عامه کرمان که مربوط به مراسم زایمان است، مراسم ختنه سوران، آئین شب یلدا و چهارشنبه سوری، مراسم جشن سده در کرمان و… از دیگر مباحثی که در کتاب به آنها پرداخته‌ام. هم‌اکنون نیز مشغول پژوهش روی دیگر سنت‌های کرمان هستم تا ببینم برای کتاب بعدی خدا چه می‌خواهد.

ایزدی ادامه داد: استان کرمان شاید از معدود مناطق کشور باشد که هنوز هم بسیاری از مردم به سنت‌ها وفادارند. به عنوان مثال هنوز هم مراسم عروسی در کرمان به همان سیاق گذشته و همراه با برپایی جزئیات برگزار می‌شود. بیشتر خانواده‌ها در کرمان سنتی مانده و به آئین‌های خود وفادارند و البته خانواده‌هایی هم هستند که دیگر توجهی به فرهنگ قدیم ندارند.

این پژوهشگر اهل کرمان همچنین به بی‌مهری پخش کنندگان کتاب به آثار ناشران و نویسندگان شهرستان‌ها اشاره کرد و گفت: من از سال ۶۳ با واحد فرهنگ مردم رادیو همکاری می‌کردم و از آن مدت توانستم بسیاری از آئین‌ها و سنت‌های مردم کرمان را گردآوری کنم. به همین دلیل برای تدوین و نگارش کتاب «فرهنگ عامه کرمان» زحمت زیادی کشیده شده، اما متأسفانه پخش کنندگان کتاب در کشور فقط به ناشران و نویسندگان تهرانی توجه دارند.

ایزدی اضافه کرد: شرکت‌های معتبر پخش کتاب چندان اعتنایی به کتاب‌های ناشران و نویسندگان شهرستانی ندارند و بسیاری از آثار این دست از نویسندگان به دلیل پخش نامناسب فراموش می‌شوند. متأسفانه مخاطبان نیز به نسبت گذشته کمتر کتاب می‌خرند؛ کتاب من در تعدادی نمایشگاه استانی نیز رفت و عرضه شد اما متأسفانه مخاطبان آن را ندیدند و البته فضای مجازی نیز مزید بر علت شده است. بسیاری از مردم گمان دارند که می‌توانند دانش را از فضای مجازی بگیرند و این باور غلط متأسفانه به زیان کتاب تمام می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...