کتاب «شبیخون به خفاش» نوشته محمد ستاری وفایی به پرونده‌های محرمانه و منتشرنشده از فتنه‌ای بزرگ پرداخته است که در قالب رمان توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

به گزارش  مهر، این کتاب شامل مروری بر اسناد محرمانه و منتشر نشده‌ای از حفاظت اطلاعات در ابتدای دهه ۶۰ است که به غائله بسیار وسیع فتنه، ایجاد شده از سوی منافقین در این دهه و در شهر تبریز می‌پردازد.

شبیخون به خفاش از فتنه‌ها و دسیسه‌هایی می‌گوید که ناپیدا و نانوشته‌اند! فتنه‌هایی که در سال ۱۳۵۸ در حساس ترین منطقه کشور، آذربایجان، آتش دشمنی را بر نهال نورسیده انقلاب برافروخت تا هرگز قامت راست نکند. از پرونده‌های محرمانهای می‌گوید که پر بود از نقشه‌های ظریف و ناجوانمردانه برای نابودی و زوال انقلاب اسلامی‌مان. حکایت هیجانی و جذاب شبیخون به خفاش حکایت مردانی است که در لحظه و به موقع، این دسیسه را شناختند و در عملیاتی شگرف، خواب عمال استکبار را آشفته کردند. این کتاب پرده از حقایقی برمی‌دارد که چیزی جز واقعیت نبوده است؛ حقایقی بزرگ از پشت صحنه‌های کوچه‌های تبریز انقلاب.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

خیلی خونسرد ولی اخم آلود از ماشین پیاده شد که بلافاصله بچه‌ها، گونی را از پشت روی سرش کشیدند و گفتند: اگر صدایت دربیاید، یک گلوله حرامت می‌کنیم. به دستش دستبند زدیم و او را سوار ماشین خودمان کردیم. در یکی از کوچه باغ‌های اطراف، پس از بستن دهان و چشم و پاهایش، او را در صندوق عقب جا دادیم و به سمت قراملک راه افتادیم. هنگام دستگیری می‌گفت من تبعه شوروی هستم، شما حق ندارید مرا دستگیر کنید….

کتاب «شبیخون به خفاش» در قطع رقعی و به کوشش سردار محمد ستاری وفایی و با قیمت پشت جلد ۳۰ هزار تومان، توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...