کتاب «سطحی‌نگری» نقدی بر روش‌ها و نگرش سطحی‌نگر‌ها در برابر اهل معرفت و ژرف‌نگرهاست که به قلم علی شالچیان ناظر منتشر شده است.

به گزارش ایکنا؛ کتاب «سطحی‌ نگری» نوشته علی شالچیان ناظر، پژوهشگر مطالعات عرفانی، نقدی بر برخی روش‌ها و نگرش‌های سطحی‌نگرهاست که به ۱۱۷ موضوع از موضوعات مهم معنوی پرداخته است که بسیاری از نویسندگان در آن موضوعات از روی تعصب، یا غفلت و بر اساس پیش‌داوری، خطا کرده‌اند.

در نگارش این اثر به ۲۱۵ منبع و کتاب مرجع استناد شده و برخی از پرسش‌هایی که این کتاب به آن‌ها پاسخ می‌دهد از این قرار است: آیا دخالت در کار خداوند و خلقت خداوند و هستی کاری مطلقاً ناروا است، آیا چیزی در این جهان هست که مطلق باشد و محدودیت نداشته باشد، آیا امکان دارد خداوند کاری را در جهان، بدون هرگونه اسبابی انجام دهد، آیا باید کوشید همه افراد دیدگاه‌ها و نگرش‌های کاملاً یکسانی پیدا کنند؟ آیا اشیا تأثیرات ذاتی دارند و شک کردن به طور کلی امری نامطلوب و ناپسند است، آیا قیامت معنایی واحد و مصداقی واحد دارد و هدف از خلقت همگان (حکمت وجود همگان) یکسان است؟

در بخشی از این کتاب آمده است: افراد سطحی‌نگر، براساس سطحی‌نگری گمان می‌کنند که شک کردن به طور کلی مذموم و ناپسند است و انسان به هر وسیله و از هر طریق باید بکوشد که شک را از خود دور کند، اما اهل معرفت معتقدند که شک به طور کلی و به صورت مطلق بد نیست. افراد ژرف‌نگر بر این باورند که شک قابلیت دارد که ابزار شایسته‌ای برای پرده برداستن از امور خرافی و برای عمق بخشیدن به اندیشه‌هایی سطحی باشد. به بیان روشن‌تر، گاهی شک منشأ الهی دارد، یعنی گاهی شک جرقه‎ای ملکوتی است که سبب بیدار شدن آدمی از خوب غفلت و سبب بیرون آمدن او از دایره جهالت و خرافه می‌شود.

نویسنده معتقد است؛ انسان خردمند همواره باید اولویت‌سنجی کند و مطابق اولویت‌سنجی رفتار کند. در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند: عاقل آن کسی نیست که فقط خوبی را از بدی بشناسد و تشخیص دهد؛ بلکه عاقل آن کسی است که وقتی در میان دو شر قرار گرفت و راه گریزی نبود آن شری را که بهتر است (شرش کمتر است) تشخیص دهد. (بحار الأنوار، ج‏۷۵، ص ۶). این کلام امام علی(ع) دلالت بر این نکته دارد که ما در مواردی بین دو راهی قرار می‌گیریم که یکی بد است و یکی بدتر است و راه دیگری وجود ندارد و انسان خردمند در چنین مواردی بد را از بدتر که کم زیان‌تر است، تشخیص می‌دهد؛ و ترجیح بد بر بدتر در واقع پیمودن راه خیر محسوب می‌شود.

این اثر در ۳۱۵ صفجه و با بهای ۵۵ هزار تومان به همت انتشارات «سلوک ما» روانه بازار نشر شده است.

پیش از این، از همین پژوهشگر، ترجمه تحقیقی فصوص الحکم اثر ابن عربی و کتاب «سلوک ما» پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان به زیور طبع آراسته شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...