ماهنامه اختصاصی کتاب و کتابخوانی «شیرازه کتاب» در شماره ۳۸ و ۳۹ خود ضمن روایت کامل جایزه ادبی اندرزگو به نظریات کارشناسانه نویسندگان برگزیده در مورد داستان‌نویسی، لازمه‌ها و آسیب‌های آن پرداخته‌است.

به گزارش ایرنا، شیرازه کتاب ماهنامه اختصاصی کتاب و کتابخوانی، شماره ۳۸ و ۳۹ خود را روانه پیشخان مطبوعات و کتاب کرد. این مجله را مجمع ناشران انقلاب اسلامی به سردبیری محمدمهدی شیخ صراف منتشر می کند.

این شماره از شیرازه کتاب با تیتر حقیقت در برابر تحریف به طور مفصل به جایزه ادبی شهید سید علی اندرزگو پرداخته و کتاب های نامزد و برگزیده این دوره از جایزه را معرفی کرده و به گفت وگو با برگزیدگان و نشر دیدگاه آنها در خصوص فوت و فن نویسندگی بویژه داستان نویسی و آسیب های نویسندگی پرداخته است.

از جمله محمدرضا شرفی خبوشان نویسنده رمان عاشقی به سبک ون گوگ که معتقد است: کودکان و نوجوانان مخاطبان گسترده ای هستند که موضوعات و خواسته های زیادی هم دارند، جماعتی از داستان نویسان باید برای این ها بنویسند همچنان هم معتقدم این نویسنده ایرانی است که باید به نیاز نوجوان ایرانی پاسخ دهد و دقیقا وقت این است که با قصه آفرینی در موضع پاسخ به نیازها قرار بگیریم. 

وی افزود: مخاطب ما خصوصا کودکان و نوجوانان نیازمند داستان هایی با بینش ایرانی هستند نباید مخاطب را در هجمه رمان های غربی و ترجمه که امروز بازار کتاب را در سیطره خودشان گرفته اند به حال خود وابگذاریم.

نویسند رمان موهای تو خانه ماهی هاست گفت: قبل از مرحله نوشتن است که من داستان نویس باید مخاطبم را پیدا کنم و بشناسم همین طور هم معتقدم برای داستان نویسان کشور ما هنوز جای آموزش بیشتری حس می شود و باید جدی تر مخاطب سنجی کنیم تا حتی در تعدد نویسندگان خوش قلم نیز به حد کفایت برسیم.

خبوشان گفت: داستان پردازی که مدعی است قصه کودکانه یا نوجوان پسند می نویسند باید آموزش ببیند در کشور ما همچنان جای پرداختن به این موضوع خالی است، نویسنده باید برای قصه اش مخاطب سنجی کند و جهانِ این گروه سنی را بشناسد. برای مخاطب و گروه حساسی مثل کودک و نوجوان نباید بدون تحقیق داستان پردازی کنیم خواسته نوجوان امروز ما کم نیست پس ما نویسندگان وظیفه داریم برایشان بنویسیم این هم بر عهده نویسنده ایرانی است نه نویسنده خارجی؛ چون ما نیاز نوجوان ایرانی را قطعا بهتر می شناسیم.

صادق کرمیار نویسنده رمان «مستوری» نیز گفت: هر نویسنده ای در نگارش داستان و قصه پردازی سبک خودش را دارد اما پیش از اینها به نظرم یک مساله واجب تر است اینکه مولف ثابت کند که آیا واقعا نویسنده است یعنی از نویسندگی واقعا چیزی می داند متاسفم اگر بگویم که این قدر نویسنده سازی نکرده اند که دیگر تشخیص خوب و بد هم سخت شده است.

نویسنده رمان نامیرا گفت: وقتی ما شاهد خلا پژوهشی و کمبود مطالعه از سوی نویسندگان هستیم چه انتظاری دارید که داستان تاریخی شان نیز مبتنی بر تحقیق باشد منظورم نه همه بلکه بسیاری از مولفانی است که با این کمکاری ها از پس نوشته ها و داستانشان بر نمی آیند و انتظار دارند کتابشان را مخاطب بخواند. دغدغه امروز ما رجوع یا رجوع نکردن مخاطب به رمان و داستان های حوزه انقلاب اسلامی و به طور کلی مقوله کتاب خوانی نیست بلکه ابتدا باید یقه نویسنده را گرفت که چرا سراغ آموزش های لازم و مطالعات کافی نمی رود.

در بخش «کافه شیرازه» نیز یاداشت هایی از نویسندگان و فعالان حوزه کتاب درباره نسبتشان با تاریخ و متون تاریخی دیده می شود.

بخش «طعم کتاب» نیز پایان بخش این مجله است که به گفت‌وگو با نویسندگان، بررسی کتاب های مطرح در بازار نشر و پیشنهادهای کتابی اختصاص دارد.

این نسخه از ماهنامه شیرازه کتاب با ۱۴۴ صفحه تمام رنگی با قیمت ۲۵ هزارتومان قیمت وارد بازار نشر شد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...