کتاب «چشم مرا روشن کن» برگزیده‌ای از 6 دوره داستان‌نویسی برای جشنواره امام رضا(ع) توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، ساسان ناطق که مسئولیت گردآوری این اثر را برعهده داشته است درباره شکل‌گیری مجموعه داستان‌های کتاب گفت: از قریب به 220 داستان حدود 68 داستان برای گردآوری در این کتاب انتخاب شد که انتخاب داستان‌ها بر اساس شاخصه‌هایی چون ایده‌های نو با درون‌مایه قوی، پرهیز از کلی‌گویی و تنوع زاویه دید بوده است.
وی همچنین به ترکیب جنسیتی نویسندگان اشاره کرد و گفت: سعی کرده‌ام در گردآوری داستان‌ها از تمام گروه‌های سنی استفاده شود که نکته قابل اذعان حضور و استقبال چشمگیر و پررنگ نویسندگان زن بوده است.

این پژوهشگر ادبی در ادامه از عنوان کتاب سخن گفت و افزود: در باور من این‌گونه بوده که نویسندگان در همکاری با این جشنواره به نوعی به دنبال ادای دین به شخصیت حضرت ثامن الحجج بودند که احساس کردم نویسنده به نوعی خواسته است ضمن بهره برداری از شخصیت حضرت امام رضا، سیره و روش این امام بزرگوار را در قالب داستان به مخاطبان ارائه کند لذا سعی کردم این عنوان داستانی را برای کتاب برگزینم.
 
کتاب «چشم مرا روشن کن» توسط انتشارات سوره مهر در شمارگان 2500 نسخه و قطع رقعی منتشر شده است.

 

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...