کتاب «قصه‌های شیرین شاهنامه فردوسی» اقتباس اسدالله شعبانی با نقاشی کریم نصر از سوی نشر پیدایش منتشر شد.

به گزارش مهر، شعبانی با گزینش گوشه‌هایی از کتاب عظیم شاهنامه به ساده نویسی و شرح ابیات آن پرداخته است تا نوجوانان نیز با این اثر بزرگ آشنا شوند.

مولف در "قصه‌های شیرین شاهنامه فردوسی" سعی کرده است به سبک و شیوه استاد طوس نزدیک شود و لحن حماسی و زبان پارسی آن را حفظ کند و از آوردن واژه‌های بیگانه تا حد امکان دوری گزیند.

پیروزی تهمورث بر دیوان، ضحاک ماردوش، پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش، جنگ منوچهر با سلم و تور، رفتن کاووس در دام دیو سپید و رفتن رستم به جنگ هاماوران از جمله داستانهایی است که در این کتاب روایت شده‌اند.

در حکایت "اسب برگزیدن رستم" می‌خوانیم: پس زال زر دستور داد تا اسبی شایسته رستم بیاورند. هر اسبی را که می‌آوردند رستم دست بر کمرگاهش می‌گذاشت و می‌فشرد؛ از فشار دست رستم، اسب ناتوان می‌شد و بر زمین می‌افتاد تا آنکه مادیانی با پاهای کوتاه، گوشهای تیز، چشمان سیاه و تیزبین و کمری باریک از برابرش گذشت. رستم به دشواری آن مادیان را گرفت و آزمود و آن را برای خود گزید و نامش را "رخش" گذاشت.

کتاب "قصه‌های شیرین شاهنامه فردوسی" با شمارگان 1000 نسخه در 128 صفحه و به قیمت 8000 تومان منتشر شده است.
 

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...