"کارلوس فوئنتس" که این روزها به مناسبت هشتادمین سال تولدش در نمایشگاه کتاب مکزیک به سر می‌برد، در یک سخنرانی خاطرات دوستی‌هایش با "گابریل گارسیا مارکز" را بیان کرد. 
  
«کارلوس فوئنتس» در کنفرانس «بین دوستان» که در نمایشگاه کتاب «گوادلاجارا» مکزیک برگزار شد، سخنرانی کرد و از دوستی قدیمی‌اش با گابریل گارسیا مارکز گفت. فوئنتس مکزیکی و مارکز کلمبیایی از سال‌های نخست 1960 با یکدیگر آشنا شدند و تصمیم گرفتند یک گروه ویراستاری سینمایی تأسیس کنند.

هر دوی این نویسندگان آمریکای لاتین گروهی تشکیل دادند و با یک ناشر مکزیکی قرار داد بستند و نام پروژه خود را «قصر دراکولا» نامیدند. سپس هر دو تصمیم گرفتند در نوشتن فیلمنامه‌ «خروس طلایی» ساخته «روبرتو گاولدون» مکزیکی همکاری کنند. این فیلم درباره زندگی «خوان رولفو» نویسنده بزرگ آمریکای لاتین است که نوشته‌هایش در زندگی مارکز بسیار تاثیر گذاشته است.
کارلوس فوئنتس دراین باره تعریف می‌کند: «روزی به گالدون گفتم که گابو [گارسیا مارکز] موضوع خوبی را برای نوشتن پیدا کرده و ما یک صبح کامل با مارکز به بحث نشستیم.»

به گزارش فارس، وی در ادامه می‌گوید: «با تمام بحث‌ها به نتیجه‌ای نرسیدیم و من و گابو به خودمان گفتیم: خب چه کار کنیم؟ فیلم‌نامه‌نویس بشویم یا رمان‌نویس؟ و تصمیم گرفتیم که رمان‌نویس بشویم و شدیم.» 

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...