کتاب «حادثه‌جو؛ رخ به رخ با امین‌آقا فرزانه» نوشته مزدک علی‌نظری توسط انتشارات وزن دنیا منتشر و راهی بازار نشر شد.

حادثه‌جو؛ رخ به رخ با امین‌آقا فرزانه» نوشته مزدک علی‌نظری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «ناداستان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

کتاب پیش‌رو حاصل گفت‌وگویی طولانی با امین‌فرزانه معروف به امین‌آقا فرزانه از لات‌های معروف ایران است که در ملاقات‌های مختلف و گاه با فاصله زمانی چندساله شکل گرفته است. اما بخش اصلی مطالب کتاب حاصل گفتگوهایی هستند که طی ۳ روز انجام شدند. خلاصه کتاب هم به‌گفته مولفش، این است که امین‌ فرزانه معروف به امین‌آقا، مردی از جنوب شهر و لاتی معروف که سال‌ها به‌قول خودش حادثه‌جو بوده، در میان‌سالی به راه صلح و آشتی آمده و می‌گوید تلاش دارد وجهه سلبریتی‌وار خود را صرف امور خیریه کند.

مزدک علی‌نظری نویسنده کتاب می‌گوید محتوای کتابش، یک‌داستان شرقی کلاسیک است؛ انگار نسخه امروزی فضیل عیاض و عیاران قدیم باشد.

کتاب مورد اشاره با مقدمه اصغر ایزدی جیران جامعه‌شناس و دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز همراه شده است.

«حادثه‌جو» ۱۰ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «حصیرآبادی»، «امین‌کله»، «حادثه‌جو»، «اطلس ناشناخته»، «سلبریتی لات‌ها»، «قهرمانِ سوخته»، «تاکِ درهم‌پیچ»، «لاتیِ اینترنشنال»، «در برابر قانون»‌ و «میراثِ لاتی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

* امین‌آقا، معمولا لات‌ها و بزن‌بهادرهای معروف قدبلند هستند، هیکل‌های درشت و بازوهای ستبر دارند. ولی به‌عکس، شما جثه متفاوتی داری. وزن و قد شما چقدر است؟
حدود ۶۸ کیلو، با ۱۶۸ تا ۱۷۰ سانت قد.

* واقعا خیلی عجیب است! چطور شد که بین این‌همه آدم با هیبت‌های خوفناک، شما میخت را کوبیدی و اسم درکردی؟ به‌خاطر سرعت عمل و فرز بودن یا چه چیز دیگری؟
نه. آن هم باز برمی‌گردد به این‌که چقدر اهل‌بیت را دوست داشته باشی، چقدر باخدا باشی. ببین، قماربازها وقتی می‌خواهند قمار کنند، پول و زندگی هم‌دیگر را ببرند، می‌گویند: «بخوان!» آن‌یکی می‌گوید: «روراست بخوان!» در هر صنفی همین است. همین صنف لاتی‌گری و مشتی‌گری که آمده‌ای - البته اگر اراذل و اوباش و چیزهای دیگر به آن نچسبانند - صنف خوبی است. چرا؟ چون گره باز می‌کنند، نوکر مردم‌اند، هیئت راه می‌اندازند، توی خیر و شر مردم هستند. آن لات‌هایی که واقعی هستند. حالا یک‌سری هم می‌آیند قاتی می‌شوند که ... بدبختانه صنف ما هم نه بیمه دارد و نه بازنشستگی، عاقبت هم ندارد. دنیا را بزنی «باریکلا، به‌به، دمش گرم، مشتیه، جیگرداره»‌ می‌بری خانه، فردا هم که یک بچه بزندت می‌گویند: «اُه، دیدی یک بچه پانزده ساله خرایش کرد؟» (کمی مکث می‌کند) ... بعد هم به قدوقواره نیست که؛ ببین جوهر کار کجاست.

این‌کتاب با ۱۴۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۹۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...