اینفوگرافیک علیرضا تاجیک | تجارت فردا

1
تفکر، سریع و آهسته: دانیل کانمن
THINKING: FAST AND SLOW
در میان کتابهای تاثیرگذار اقتصاد رفتاری این کتاب تافته جدا بافته است. در این کتاب که سال‌های سال یکی از پرفروش‌ترینهای این حوزه به شمار می‌رود، کانمن که جایزه نوبل را هم برده دو نظام ذهنی را ارائه می‌دهد: نظام اول که سریع، احساسی و شهودی است و نظام دوم که کند، منطقی و استدلالی است. [این کتاب چندین بار به فارسی ترجمه شده است.]

6 کتاب درباره اقتصاد رفتاری | اینفوگرافی

2
تناقض انتخاب: بری شوارتز
The Paradox of Choice
ما مدتهاست که انتخابهای بیشتری را با گزینه‌های بهتر مرتبط کرده ایم؛ اما به نظر می‌رسد که یک جنبه تاریک برای آن وجود دارد؛ چه در حال انتخاب پزشک باشید، چه انجام یک سرمایه گذاری یا صرفاً یک شیشه مربا را انتخاب کنید، «انتخابهای بیش از حد» می‌تواند قبل از اینکه حتی تصمیمی بگیرید خودتان را زیر سوال ببرد. [این کتاب توسط انتشارات دنیای اقتصاد ترجمه و منتشر شده است.]

3
سقلمه، بهبود تصمیم گیری در مورد سلامت، ثروت و شادی
ریچارد تالر و کاس سانشتین
Nudge
یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌های اقتصاد رفتاری در تمام دوران است که با بیش از ۱/۵ میلیون نسخه فروخته شده به عنوان بهترین کتاب سال از سوی اکونومیست معرفی شد. [این کتاب چندین بار و توسط چندین مترجم به فارسی ترجمه و منتشر شده است.]

4
اقتصاد داروینی: آزادی، رقابت و خیر عمومی
رابرت فرانک
The Darwin Economy
اگر بتوان جامعه را بسیار عادلانه تر و سریعتر ساخت چه می‌شد؟ در این کتاب رابرت فرانک اقتصاددان رفتاری استدلال می‌کند که درک چارلز داروین از رقابت بسیار دقیق‌تر از تئوری رایج آدام اسمیت در مورد دست نامرئی بود. اکرچه مسلما توسط تاریخ به اشتباه درک شده است، اما اسمیت به خاطر حمایت از رقابت لجام گسیخته و مواضع ضد مقررات، ضد مالیات و ضددولتی شناخته شده است.

5
تاثیر: روانشناسی اقناع
رابرت سیالدینی
INFLUENCE The Psychology of Persuasion
رابرت سیالدینی (چالدینی) نویسنده و محقق با تکیه بر علم روانشناسی به دنبال کشف آنچه در ذهن مردم می‌گذرد است. چرا مردم به برخی چیزها بله می‌گویند. او در این کتاب شش اصل جهانی را که برای تبدیل شدن به یک متقاعد کننده ماهر به آن نیاز دارید بیان می‌کند. [این کتاب چندین بار و توسط چندین مترجم به فارسی ترجمه و منتشر شده است.]

6
جنبه مثبت بی‌منطقی: مزایای غیرمنتظره سرپیچی از منطق
دن آریلی
The Upside of Irrationality
آیا می‌دانستید دادن پاداشهای بزرگ به برخی از مدیران عامل در واقع باعث کاهش بهره‌وری آنها می‌شود؟ آیا فکر می‌کردید که مسیرهای گیج کننده واقعاً می‌توانند به شما کمک کنند؟ دن آریلی در این کتاب دوباره به افشاگری‌های شگفت انگیزتری در مورد اینکه چگونه رفتار غیرمنطقی ما نه تنها می‌تواند مانع ما شود، بلکه به ما خدمت می‌کند، می‌پردازد. [تحت عنوان «جنبه مثبت بی‌منطق بودن» به فارسی ترجمه شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...