کتاب «راز و رمز برقراری ارتباط» [Et si je trouvais enfin ma place ! : Les secrets de l'intelligence relationnelle] نوشته باربارا متیسون [Barbara Mattison] با ترجمه فرزانه مهری توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

راز و رمز برقراری ارتباط» [Et si je trouvais enfin ma place ! : Les secrets de l'intelligence relationnelle] نوشته باربارا متیسون [Barbara Mattison

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «راز و رمز آماده‌سازی ذهنی» نوشته سباستین توماس، «راز و رمز تفکر مثبت» نوشته کریستف ژانر ژازله و «راز و رمز مذاکره؛ دستورالعمل روانشناسی تعهد» نوشته داوید بیتون و استفان لُکر سه‌کتاب دیگری هستند که این‌ناشر به‌تازگی ترجمه‌شان را در گروه کتاب‌های روانشناسی موفقیت منتشر کرده است.

نسخه اصلی کتاب «راز و رمز برقراری ارتباط» سال ۲۰۱۶ منتشر شده و باربارا متیسون نویسنده آن، مربی بین‌المللی و روانکاو فرانسوی‌آمریکایی است که بیش از ۲۰ سال است در حوزه ارتباطات فرهنگی کار می‌کند. او در نوشتن این‌کار از تجربیات خود استفاده و راهکارهایی ارائه کرده که به مخاطبانش کمک کنند در موقعیت‌‎های فردی و کاری رابطه مؤثرتری با شخص یا اجتماع برقرار کنند.

باربارا متیسون در کتاب «راز و رمز برقراری ارتباط»، با بررسی ساز و کارهای ارتباطات میان‌فردی و ارائه تمرین‌های عملی، در پی گسترش ظرفیت‌های ارتباطی است و معتقد است با این‌گسترش، مخاطبش خود را بهتر خواهد شناخت و در جریان مراوداتش، رفتار صحیح‌تری در پیش می‌گیرد. همچنین با حفظ تعادل در رابطه، آن را به تجربه‌ای سازنده و صلح‌آمیز تبدیل می‌کند. او می‌گوید هرچند به زعم عموم، ما در عصر ارتباطات به سر می‌بریم و روزانه به اشکال مختلف در حال برقراری ارتباط با آدم‌ها هستیم، وقتی درست نگاه کنیم، می‌فهمیم آغاز یک رابطه ساده به نظر می‌رسد، اما حفظ آن و برقراری تفاهم مشترک بسیار دشوار است.

کتاب پیش‌رو چندین‌فصل دارد که هر فصل آن، مانند سه‌کتاب دیگری که نام بردیم، شامل بخش‌های «کلیدهای تغییر»، «چرا باید تغییر کرد؟» و «در هر صورت تلاشتان را بکنید» می‌شود. این‌کتاب ۵ فصل دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت‌اند از:

«چه جایگاهی به خود می‌دهم؟»، «بشنویم اما اشتباه نکنیم»، «با رفتار مثبت خود دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم»، «چرا به استقبال درگیری برویم: تعارضات، هیجانات و دیگر رفتارهای پرتنش» و «ابراز وجود کنید و در محیط کار جای خود را در میان دیگران پیدا کنید.»

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در مورد تفسیر کردن باید بگوییم که، در هر صورت، افرادی که به هم نزدیک‌اند تفسیرهای نزدیک به هم دارند، مگر نه؟ کلمه لوله‌کش خب معلوم است که چه معنایی دارد. یک فرایند خوب، یک فرایند خوب است. و این‌که در هر حال، همه‌چیز را نمی‌توان با کلمات بیان کرد. واقعیت‌هایی وجود دارند که در برابر کلمات مقاومت می‌کنند: موقعیت‌های حساس، لحظات پرهیجانی که در آن با افراد سهیم هستیم. لطفا کمی سکوت! چنین موقعیتی هم می‌تواند مایه برقراری «ارتباط» شود! اگر همه را درباره این که چه می‌گویند سوال‌پیچ کنیم، دیوانه می‌شوند.

وقتی فکرش را می‌کنیم، ممکن است خنده‌دار باشد: همه مودبانه به هم لبخند می‌زند و ... هیچ‌کس حرف دیگری را نمی‌فهمد! من در این‌ماجرا تنها نیستم: اگر دیگری به من نگوید چه فکری دارد، چطور می‌شود حرف هم را بفهمیم؟ مخاطب من هم باید وارد بازی شود.

در هر صورت، من مبادی آدابم: به خودم اجازه نمی‌دهم که قضاوت‌هایم را درباره اشخاص با صدای بلند بیان کنم. خلاصه، این باعث نمی‌شود که کمتر به آن فکر کنم... هر حرفی را نمی‌توان بر زبان آورد.

این‌کتاب با ۱۵۱ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...