«مغاک جنون» [The abyss of madness] حاصل تجربه 50 ساله جرج اتوود [George E. Atwood] در زمینه مطالعه و درمان جنون ترجمه شد.

مغاک جنون» [The abyss of madness]  جرج اتوود [George E. Atwoodجورج

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، آنطور که اتوود می‌گوید، هدف محوری کتاب زدودن مرزهای سفت و سختی است که جنون را از سلامت عقل جدا می‌کند، تا بتوانیم پدیده اختلالات شدید روانی را به دایره قابل فهم انسانی برگردانیم.

کتاب در فصل نخست روان‌درمانی را به عنوان یک علم انسانی معرفی می‌کند و نقل قولی از امیلی دیکنسون می‌‌آورد تحت این مضمون که «چه جنون‌ها که در چشم جان والاترین درایت‌هاست و چه عقل‌ها که جز دیوانگی محض نیست.» اتوود از سر شوق یافتن رازهای اعماق وجود، معتقد است رفتن به سمت درمان بیماری روانی، زمینه شناخت بیشتر ذهن را فراهم می‌کند.

اتوود در فصل دوم کتاب به جنبه‌های دیگری از بیماری‌های روانی می‌پردازد و نقدی جدی به نام‌گذاری بیماری‌ها وارد می‌کند. او می‌گوید یکی از شرم‌آورترین بخش‌های روانپزشکی همین نظام‌های روزافزون نام‌گذاری است و این موضوع بیش از هرجایی در مطالعات حول جنون آزاردهنده است.

فصل سوم کتاب به موضوع فلسفه و روان‌درمانی پرداخته است. از نظر اتوود فلسفه حوزه‌ای است که به ما در خصوص عمیق‌ترین مفروضه‌های ذهنی‌مان آگاهی می‌دهد و از این نظر، درمانگران قطعا باید فیلسوف باشند.

فصل بعد موضوع رویا و هذیان را پیش می‌کشد با این عبارات از راینر ماریا ریلکه؛ «در رویا، هذیان و یا اثر هنری موقعیتی که به شکل استعاره درآمده، تبدیل به تصویری کامل می‌گردد. در این لحظه، ویژگی گذرا، دردناک و ناپایدار خود را از دست می‌دهد و سرشار از اهمیت و اعتبار ذاتی می‌شود.»

اتوود در فصل‌های دیگر کتاب نیز به موضوعاتی همچون ناگفتنی‌ها و تحمل‌ناشدنی‌ها، تراژدی آسیب به خود، خورشید سیاه مالیخولیا، شبح و جنون و نبوغ فلسفه پسادکارتی می‌پردازد. اتوود با نگاه ویژه به بیمارانی که با آن‌ها برخورد کرده به صورت موردکاوی به آن‌ها اشاره می‌کند و بحث‌های خودش را در جلسات رواندرمانی پیش می‌کشد.

آنطور که در پشت جلد کتاب آمده، مغاک جنون حاصل تجربه 50ساله اتوود در زمینه مطالعه و درمان جنون در تمام اشکال آن است. او در این کتاب به طیف وسیعی از وخیم‌ترین وضعیت‌های هیجانی بیماران می‌پردازد. از جلوه‌های مختلف روان‌پریشی و افسردگی و اقدام به خودکشی گرفته تا تاثیر آسیب‌های عمیق کودکی، تکه‌پاره شدن شخصیت به چندین خود، رابطه جنون و نبوغ و همچنین اهمیت پیش‌فرض‌های فلسفی در کار بالینی با اختلالات شدید روانی. اتوود در جای جای کتاب بر سرشت انسانی و ماهیت بیناذهنیتی جنون تاکید می‌کند.

ماهیتی که حتی در شدیدترین موارد بیماری روانی، در اوج‌های خیره‌کننده و حضیض‌های دردناک جستجوی بی‌امان حقیقت در زندگی هم از جانب بیمار و هم از جانب درمانگر به چشم می‌خورد. بعید است کسی داستان‌های بالینی این کتاب را بخواند و به آنچه در اعماق وجود خودش نهفته است نزدیک‌تر نشود.

کتاب «مغاک جنون» توسط پیوند جلالی و آرش مهرکش ترجمه شده و نشر نو آن را در 256 صفحه روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...