کتاب «نقش بازی در رشد کودک» [The power of play: learning what comes naturally] نوشته دیوید الکایند [David Elkind] به ضرورت بازی و اهمیت آن در زندگی بچه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: بازی چیزی فراتر از سرگرمی و هیجان است. بازی روش کودکان برای آموختن و تجربه‌اندوزی است.

نقش بازی در رشد کودک» [The power of play: learning what comes naturally] نوشته دیوید الکایند [David Elkind]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، بازی بچه‌ها، تمایل ذاتی آنها برای یادگیری، کنجکاوی،قوه تخیل و رویاپردازی است که در دوره پیچیده فناوری و تبلیغاتی امروز فراموش شده است. اسباب‌بازی‌ها که زمانی کودکان با آنها داستان‌های زیبایی خلق می‌کردند حالا فقط به وسایلی منفعل برای مصرف‌گرایی تبدیل شده و جای خودش را به ورزش‌های سازمان یافته تیمی و بازی‌‍‌های رایانه‌ای داده‌اند.

طی دو دهه اخیر، میزان دقایقی که کودکان فقط تماشاچی هستند، بدون درنظرگرفتن تماشای مسابقه‌های ورزشی به پنج برابر، یعنی از سی دقیقه به بیش از سه ساعت افزایش یافته است. امروز، پیامدهایی که حذف بازی از زندگی کودکان بر سلامت‌شان می‌گذارد واضح و آشکار است. بگذریم که مدارس و سیستم آموزشی ما هم به سرکوب کنجکاوی و رویاپردازی کودکان دامن می‌زند.

در دنیای امروز، بچه‌ها مصرف‌کننده هستند. غذاهای پرچرب و پرسدیم، نوشیدنی‌های گازدار شیرین، اسباب‌بازی‌های یک‌بارمصرفی که خیلی زود دل بچه‌ها را می‌زند و محصولات بسیار زیاد دیگری که به‌طور آشکار و مستقیم برای کودکان تولید می‌شود، گواه این مدعاست.

پس لازم است بچه‌های امروزی را با جنب‌و‌جوش و بازی آشتی داد. کتاب «نقش بازی در رشد کودک» نوشته دیوید الکایند به ضرورت بازی و اهمیت آن در زندگی بچه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «بازی چیزی فراتر از سرگرمی و هیجان است. بازی روش کودکان برای آموختن و تجربه‌اندوزی است.»

کتاب «نقش بازی در رشد کودک» که برای نخستین بار از سوی نشر صابرین منتنشر شده، یک جلد از کلیدهای تربیت کودکان و نوجوانان است. این مجموعه به آموزش شیوه‌های عملی به پدر و مادرها می‌پردازد. آمادگی برای زایمان، روش‌های مناسب و صحیح شیر دادن، نقش پدر در تربیت کودک، سلامت جنسی در کودکان و نوجوانان و... از جمله موضوعاتی است که در این مجموعه به آن پرداخته شده است.

«نقش بازی در رشد کودک» نوشته دیوید الکایند با ترجمه نسیم صدیق در 9 فصل نوشته و از سوی انتشارات صابرین و به قیمت 85000 تومان در اختیار مخاطب قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...