سی و هشتمین شماره از نشریه «سه‌نقطه» با موضوع ویژه نسل زد منتشر شد.

سی و هشتمین شماره از نشریه «سه‌نقطه»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره از «مکتوب طنز [+جد] فارسی سه‌نقطه» با یادداشت امید مهدی‌نژاد، مدیر مسؤول آن، با تیتر «نوبه نسل نو» آغاز می‌شود و در ادامه یادداشتی از علی آینه‌ور با عنوان «عصر بی‌قهرمانی و بعد ازظهر معناباختگی» در بخش افضات و مکافات آمده است که درباره آدم‌های توخالی است که برای قهرمان شدن هیچ شاخصه‌ای ندارند اما به واسطه شهرت و محبوبیت به قهرمان نسل جدید بدل شده‌اند.

این شماره از «سه‌نقطه» که به «نسل زد» اختصاص یافته، در بخش ویژه با این مطالب همراه است: «از نسل وای به نسل زد» نوشته مریم حسن‌نژاد، «x، وای،z» نوشته سید محسن امامیان، «کز کرده در گوشه آخر، همچون ضاد» نوشته سیداکبر موسوی، «نه به خوش‌رقصی و روباه منشی و تیاتر و داستان با بولدوزر» نوشته فاطمه خسروانی، «آستینِ کوتاه، دستِ دراز و دیدن جهان به چشم جوانی» نوشته یوسفعلی میرشکاک، «خفاش‌های دوست‌داشتنی» نوشته محمدکاظم کاظمی، «نسل «زد» و نظریه‌پردازان دورهمی«» نوشته اسماعیل امینی، «مشکل مکان» نوشته مهدی شریفی، «پیاله درکش و بگذر که عالم را باقی نیست» از سیدعبدالجواد موسوی و «اردک‌ها لی لی می‌کنند، کرگدن‌ها ماغ می‌کشند و من لاف در غربت می‌زنم» نوشته ابراهیم افشار.

در بخش «نیمخط» هم نفیسه رحمانی مطالبی با عنوان‌های «نسل انگشت به دهان‌ها و انگشت به دهان آفرین» و «نسل زد هم نسل زدهای قدیم» نوشته است. در بخش میز بیضی نیز حرف‌های دورهمی‌اندیشی زدی‌ها درباره نسل زد آمده است.

«اولین[و دومین] زندان من» نوشته عبدالله شهبازی، «دولت‌ جوی خوابالو و کابینه جوان آمریکایی» نوشته رضا دباغی و «سیگار، چرا، چقدر و چطور» نوشته سیداکبر میرجعفری مطالب بخش «خط ویژه» و «این سه نقطه پاره‌کننده و هل‌دهنده» نوشته فاطمه خسروانی و «قایق‌رانی در کویر لوت و آن دو نفر» مطالب بخش «دو نقطه» مجله «سه نقطه» هستند.

شماره جدید این نشریه در ۱۹۰ صفحه و با قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...