ترجمه‌های مهدی سحابی که این روزها نخستین سالگرد درگذشتش است، به چاپ‌های دوباره رسیده‌اند.

به گزارش ایسنا، رمان «قصر به قصر» فردینان سلین که پس از درگذشت سحابی از سوی نشر مرکز منتشر شد، به چاپ دوم رسیده است. همچنین رمان «باباگوریو‌» نوشته‌ی
اونوره دو بالزاک با ترجمه‌ی او هم‌اکنون در مرحله‌ی مقدماتی برای تجدید چاپ از سوی نشر یادشده است.

از سوی دیگر، کتاب‌های «دسته‌ی دلقک‌ها» دیگر ترجمه‌ی سحابی از فردینان سلین،‌ برای نوبت چهارم تجدید چاپ شده و ترجمه‌ی او از رمان «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته»‌ی
مارسل پروست» برای نوبت سوم منتشر شده است. ترجمه‌ی سحابی از کتاب «خوشی‌ها و روزها»، دیگر اثر پروست، هم برای نوبت سوم به چاپ رسیده است.

«تربیت احساسات» گوستاو فلوبر و «مون ‌بزرگ» اثر آلن فورنیه از دیگر ترجمه‌های مهدی سحابی هستند که در یک سال گذشته به ترتیب برای نوبت‌های پنجم و دوم انتشار یافته‌اند.

مهدی سحابی 18 آبان‌ماه سال 88، در سن 66سالگی بر اثر سکته در پاریس درگذشت. «دیوید کاپرفیلد»
چارلز دیکنز، «بارون درخت‌نشین» ایتالو کالوینو، «انقلاب مکزیک» ماریو دمیکلی، «مرگ آرتیو کروز» کارلوس فوئنتس، «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» و «خوشی‌ها و روزها»ی مارسل پروست، «همه می‌میرند» سیمون دوبووار، «مزدک» موریس شیماسکو، «تقسیم» پیرو کیارا، «کوه خدا»ی اری دکوما، «تربیت احساسات» گوستاو فلوبر و «مرگ قسطی» فردینان سلین از جمله آثاری هستند که در کارنامه‌ی ترجمه‌ی سحابی به ثبت رسیده‌اند.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...