به گزارش ایبنا، به نقل از سایت فوربس، جی. کی. رولینگ همچنان در راس فهرست فوربس است.

او با فروش هری پاتر جادویی دارد پول درمی‌آورد و در سال 2008 نیز توانست 300 میلیون دلار درآمد کسب کند. هری پاتر از زمانی که رولینگ نخستین جلد آن را در سال 1998 منتشر کرد تاکنون  5/4 میلیارد دلار فروش داشته و رولینگ را از مادری تنها و بی‌پول، به زنی ثروتمند با شهرت جهانی تبدیل کرد.
 
در مقام دوم این فهرست، «جیمز پاترسون» جای دارد که توانست در سال 2008 از فروش کتاب‌هایش 50 میلیون دلار کسب کند. او در سال حداقل دو کتاب منتشر کرده و هر سال بیش از 150 میلیون جلد کتاب در سراسر جهان به فروش ‌رسانده است.

سومین مقام را سلطان وحشت یعنی «استیون کینگ» به خود اختصاص داده است. او با 45 میلیون دلار درآمد، سال جاری را پشت سر گذاشت. کینگ که زمانی آموزگار مدرسه بود، بیش از 40 عنوان کتاب منتشر کرده و بیش از 350 میلون نسخه از زمان انتشار «کری» در سال 1974 تاکنون فروخته است.

چهارمین جایگاه به «تام کلنسی» ‌تعلق دارد. سلطان تریلرهای سیاسی و آفریننده «جک ریان»‌ ستاره رمان‌هایی چون «بازی‌های میهن‌پرستانه»، «به دنبال اکتبر سرخ»، «پاکیزه» و «خطر آماده» در سال گذشته فقط از فروش امتیاز آثارش برای بازی‌های ویدیویی به «اوبی سافت»‌100 میلون دلار دریافت کرد.

و سرانجام در مقام پنجم «دانیل استیل» که لقب ملکه رمان را دریافت کرده، جای دارد. این بانوی نویسنده در سالی که گذشت 30 میلیون دلار از راه فروش آثارش به دست آورد. کتاب‌های استیل که تعداد آن‌ها به بیش از 70 عنوان می‌رسد، در 47 کشور دنیا و به 28 زبان منتشر شده‌اند. علاوه بر فروش کتاب، او امتیاز تجارت عطر و نیز یک گالری هنر در سان‌فرانسیسکو را نیز دارد.

نیکولاس اسپارکز، جانت اوانویچ، جان گریشام، دین کونتز و کن فلوت از دیگر نویسندگانی هستند که با درآمدهای بالای خود پشت سر این پنج نویسنده برتر جای گرفته‌اند.

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...