وازهه که ما چرا نباید کتاب بخوانیم اما... مال اون‌وقتاس که مردم بیکار بودن... «لایک» نداره. بیشتر کتابا حتی ازشون «کپشن»م درنمیاد یا اگه درمیاد لایک‌خور نیست... بهداشتی هم نیست. آدم هرورقی که میخواد بزنه، باید انگشت‌شو تفمال کنه... میدونید همون درختا اگه برای کتاب قطع نشن، میتونن چقدر ذغال لیموی خوب بدن و چقدر قلیون دوسیب... کی جواب کله‌های سم‌گرفته ما رو میده؟... ندونی این هفته «فاطما گل» چیکار کرده، تو دورهمی نمیتونی تو بحس شرکت کنی


میکروب داره لایک نداره | سه نقطه


کاملاً وازهه که ما چرا نباید کتاب بخوانیم. اما اگه هنوز یه عده تو گیر سه‌پیچن که «چرا؟»، ارض میکنم:

1. کتاب مال اون‌وقتاس که مردم بیکار بودن، الان ما کار و زندگی داریم. ما از صبح باید «پو» رو تروخشک کنیم، «2024»مونو کامل کنیم، «کلش آف کلنز»مونو مدیریت کنیم و چندتایی «وار» بزنیم. تازه «اینستا»مونو هم به‌روز کنیم. با این همه کار دیگه به «انگری بردز» هم نمی‌رسیم، چه برسه به کتاب.

خیره به تلویزیون کاریکاتور کتاب طنز

2. مشغله که یکی دو تا نیست، یه‌سری کارا رو هم نمیشه باهم انجام داد؛ مثلاً کتاب‌خوندن و رانندگی کردن. الان ما توی دو سه ساعتی که عصرا دوردور داریم، پشت فرمون کتاب بخونیم؟ بلاملا سرمون بیاد کی جواب میده؟

3. کتاب گزینه «لایک» نداره. بیشتر کتابا حتی ازشون «کپشن»م درنمیاد یا اگه درمیاد لایک‌خور نیست. حتی کامنت و اینام نداره، ما وقتی یه چیزی بخونیم حرص‌مون دربیاد کجا خودمونو خالی کنیم؟ آدم باید بتونه نظرشو بگه و همونجا حالی نویسنده کنه. این‌که نمی‌شه نویسنده یه چیزی بگه بره. دوتا گفته، دوتا باید بشنوه. حق شهروندی چی میشه؟

4. تکنولوژی کتاب مال بوق ساله پیشه. با ناخون کاشته و فرنچ‌شده که نمیشه درست کتاب ورق زد. خانوما چه تقصیر دارن؟ مسئولینم که رسیدگی نمیکنن.

5. کتاب‌خوندن بهداشتی هم نیست. اونم تو این کورونا. آدم هرورقی که میخواد بزنه، باید انگشت‌شو تفمال کنه. یعنی آخر کار شما صد صفحه ورق آبدهنی داری. این میمونه تو کتابخونه هزار و یک‌جور مرزو میکروب میاره. واقعاً به ریکسش میارزه؟ به قیمت سلامتی آخه؟

6. اوه، تازه میدونید برای هرکتاب چقدر درخت قطع میشه؟ حیف نیست؟ محیط زیست سرمایه بی‌نزیریه که ما داریم همین‌جوری حدرش میدیم و عین خیالمونم نیست. میدونید همون درختا اگه برای کتاب قطع نشن، میتونن چقدر ذغال لیموی خوب بدن و چقدر قلیون دوسیب نعنا میشه باهاشون راه انداخت و صفا کرد؟ ولی متأسفانه ما مدیریت منابع نداریم که. ضعف مدیریتی داریم.

7. اگر هزار سالَم یه‌بند کتاب بخونی، چشمت عضله نمیاره که، بازم همینه که هست، ولی شما همین پول کتابو ببر بده جیم ثبت‌نام کن برای فیتنس، سر یه‌ماه عضله میاری، حجم میاری، رو فرم میای، سلامتم هستی، زنگ‌خورتم میره بالا.

8. حالا الان که دورهمی نیست. اما توی دورهمیا دیگه کسی اونقدر خز نیست که حافظ مافظ و کتاب متابای قلمبه سلمبه بخونه و ادای بچه مثبتا رو درآره، باید یه چیزی باهم بخونیم که جمع حال کنه و همه هم بلد باشن. مثلاً: «ووووی سرده کاپشنم کو» یا «تو که عروسکی، تو که ملوسکی». اینا تو کتابه؟ نه.

9. کتاب مثل روزنامه نیست و این خیلی زعفه بزرگیه. نه میشه باهاش شیشه پاک کرد، نه توش لبو گذاشت. بخونی یا باید همینجوری الکی نیگهش داری، یا بندازی دور. هفتاد هشتاد هزار تومنمونو بندازیم دور؟ خب می‌ریم کافه، از توی منیو یه تیرامیسو انتخاب میکنیم حال‌شو میبریم.

10 این کتابایی که توی نمایشگاه ییهو میریزن جمع میکنن یا اجازه انتشار مجدد نمیدن، خب لابد یه محتوای مضر مسمومی دارن دیگه. حالا اگه ما اینا رو قبل جمع‌کردن یا قبل از این‌که مجوزشون لقو بشه گرفته بودیم خونده بودیم، با سمهایی که تو ذهن‌مون میموند و مغزمونو مچاله و نابود میکرد چیکار میکردیم؟ الان ما یه کتاب بگیریم بخونیم، فردا ممنوع بشه، کی جواب کله‌های سم‌گرفته ما رو میده؟ احتیاط شرط عقله خب. احتیاط میکنیم نمیخونیم.

11. همین چندوقت پیش، یه آقای دکتری که یه کاره بزرگی هم بوده توی مملکت، به جرم اختلاث رفته زندان. این از دکتر درسخونده کتابخونده مملکت. کتاب اگر قرار بود دنیا رو درست کنه، دکتر مملکت اختلاث نمی‌کرد خب.

12. بعدم الان کتاب خوندن مُد نیست. «نگران منی که نمیره دلم» مده، گوش نکنی عقبی. «بفرمایید شام» مُده، نبینی خیلی ضایه‌س. ندونی این هفته «فاطما گل» چیکار کرده، تو دورهمی نمیتونی تو بحس شرکت کنی. ولی کتاب مُد نیست خب، نخونی عقب نمیافتی که. البته یه کتابایی‌ام هست مُد میشه باید خوند. بخصوص اونایی که براش رونمایی میگیرن باید رونماییشو رفت، بچه‌ها هم میان، کافی و کوکی هم میدن.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...