رمان «میرخانه» نوشته فاطمه امامی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

میرخانه فاطمه امامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، فاطمه امامی نویسنده این‌کتاب متولد ۱۳۷۱ است و این‌رمان در گروه آثار بزرگسال نشر پیدایش منتشر شده است.

داستان «میرخانه» توسط نوه ندیده میرآقا یا آقابزرگ روایت می‌شود که مشغول گفتن از گذشته است. او می‌گوید هر نوشته‌ای برای خواندن است. گیریم بدخط باشد و کج و کوله. که چند سال هم از ثبتش بگذرد و کسی آن را نبیند، اما بالاخره روزی می‌رسد که یک نفر نگاهش به آن بیفتد و کنجکاو شود و در پی خواندنش برآید. داستانی که راوی قصه مشغول روایت آن است، چنین‌ویژگی‌ای دارد.

آقابزرگ صاحب یک خانه قدیمی بوده و حالا نوه ندیده‌اش مشغول روایت قصه آن‌خانه قدیمی است.

رمان پیش‌رو در ۱۰۰ فصل کوتاه و بلند نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

«این‌ خونه برای من از همه‌چی عزیزتر بود.»
«بهتره بگی عزیزتر هست چون هنوز هم... برای همین گذاشتی خواهرت از اینجا بره. که صاحب کل خونه بشی.»
«ببین، این‌اتفاقی بود که دیر یا زود می‌افتاد. من و مرجان نمی‌تونستیم با هم یا جا زندگی کنیم.»
«بله. دو تا خواهر که اصلا نشونی از این رابطه بین‌تون نیست و هر کدوم‌تون یه گوشه دنیا واستادین. اما حواست نبود که برای اونم به اندازه تو، این خونه باارزش بود. دست‌کم اون بیشتر از تو اینجا زندگی کرده بود. اونم عاشق اینجا بود.»
«اتفاقا برعکس. به‌نظرم رفتنش بهترین کار ممکن بود چون می‌تونست از جایی که به قول خودش روح زندگی رو ازش گرفته بود بره و البته طالع نحسشم از اینجا ببره.»
«چطور می‌تونی این‌جوری صحبت کنی؟»
«عین حقیقته. در ضمن اگه نمی‌رفت چیزی از این خونه باقی نمی‌موند، بس که خودش و بچه‌هاش بی‌ملاحظه بودن.»

این‌کتاب با ۲۹۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...