کاشان، زمستان امسال فصل پایانی پایتختی یک ساله کتاب را سپری می‌کند؛ اما مسئولان و مردم این شهر با راه‌اندازی دبیرخانه دائمی پایتخت کتاب ایران تصمیم دارند فارغ از  این عنوان فعالیت‌های‌شان در ترویج کتابخوانی را دنبال کنند و فعالیت‌های متعدد اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی و هنری را با محوریت کتاب در فضاهای مختلف شهری و آموزشی و فرهنگی دنبال کنند.

به گزارش مهر، یکی از اقدام‌های ابتکاری خلاقانه و پیوند محیط زیست با کتاب اجرای طرح «پسماند بازیافتی بده بن کتاب بگیر» بود. بر اساس این ایده که با کمک شهرداری و فعالان زیست محیطی در شهر ِ کاشان اجرا شده است؛ به شهروندانی که پسماندهای خشک عمدتا کاغذ باطله، کتاب‌های مندرس و دیگر اقلام کاغذی را با مراکز دریافت پسماند بدهند بن کتاب دریافت می‌کنند  و به گفته سعید ابریشمی‌راد شهردار کاشان با هم‌آهنگی‌ها انجام شده با مراکز آموزشی اعم از دبیرستان‌ها و مدارس به ازاء هر دو کیلو کاغذ باطله و کتاب مندرس تا سقف دو هزار تومان بن کتاب در اختیار افراد قرار می‌گیرد. این طرح با اقبال خوب شهروندان کاشانی خاصه نوجوان‌های این چهارمین پایتخت کتاب ایران همراه شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...