اندیشه و تصویر | شرق


«بایگانی و تن» با عنوان فرعی دو جستار در جامعه‌شناسی تاریخی عکاسی، عنوان کتابی است از آلن سکولا [Sekula, Allan]، عکاس و منتقد آمریکایی، که پیش‌تر توسط نشر آگه به‌چاپ رسیده بود. این کتاب شامل دو مقاله با نام‌های «بازخوانی یک بایگانی: عکاسی در میانه کار و سرمایه» و «بایگانی و تن» است. سکولا در این دو مقاله کوشیده از منظر جامعه‌شناسی تاریخی مفهوم و کارکرد اجتماعی و تاریخی یک مقوله بنیادین گفتمان عکاسی یعنی بایگانی را بررسی کند.

بایگانی و تن جامعه‌شناسی تاریخی عکاسی آلن سکولا [Sekula, Allan]

آن‌طور که در توضیحات مترجم اثر آمده،‌ سکولا در مقاله اول کتاب با اشاره به بایگانی عکس‌های یک عکاس تجاری، چارچوبی مفهومی برای بایگانی ارایه داده است. این مقاله به توضیح انواع بایگانی‌ها هم در شکل مصداقی‌شان و هم در شیوه تکوین‌شان پرداخته و نقش بایگانی را در درک رابطه میان فرهنگ عکاسی و حیات اقتصادی روشن کرده است. «وی نقش عکاسی را در توزیع نامشهود دانش و قدرت در حوزه اجتماع و چگونگی نظم‌دهی به آگاهی دیداری ما، و نسبت معنای عکاسی با مقوله مالکیت را بر پایه سازوکار بایگانی می‌کاود. وی با وام‌گیری از زبان‌شناسی می‌گوید بایگانی نظام یا پارادایمی شمایلی است که گزاره‌های عکاسی بر پایه آن شکل می‌گیرند.» سکولا هدف این مقاله را درک رابطه میان فرهنگ عکاسی و حیات اقتصادی دانسته است. او همچنین این پرسش‌ها را طرح کرده که عکاسی چگونه به مناسبات موجود قدرت مشروعیت می‌بخشد و به هنجارشان جلوه می‌دهد؟ چگونه، درعین‌حال، هم صدای قدرت قانونی است و هم ادعا می‌کند که مظهر مبادله میان افراد هم‌تراز است؟ راه و روش عکاسی کدامین پناهگاه و کدامین گریزگاه موقتی را از قلمرو ضرورت فراهم می‌آورد؟ عکاسی کدامین اشکال مقاومت را ترغیب و تقویت می‌کند؟ عکس‌‌ها چگونه حافظه تاریخی و اجتماعی را حفظ می‌کنند، تغییر می‌دهند، محدود می‌سازند، و یا از اذهان می‌زدایند؟ کدامین آینده را نوید می‌دهند، و کدامین آینده را از یادها می‌برند؟

مقاله دیگر کتاب، «بایگانی و تن»،‌ که عنوان کتاب نیز برگرفته از نام آن است؛ مقاله مفصلی است که نویسنده در آن بایگانی‌های تاریخی سده نوزدهم در حوزه عکاسی جنایی و قضایی را با کندوکاوی دقیق و جزء‌نگرانه بازبینی می‌کند. «بر این اساس،‌ وی نشان می‌دهد که چگونه عکاسی به همراه علوم مدرن از جمله جرم‌شناسی، پزشکی، روان‌شناسی و انسان‌شناسی، تن مادی و هویت اجتماعی انسان مدرن را به نظم و قالب درمی‌آورد، ‌چگونه مفهوم خود و دیگری از چشم‌انداز انسان اروپایی بورژوا، سفیدپوست و مذکر تعین دیداری پیدا می‌کند، و چگونه این خود در تقابل با لشکر بزه‌کاران، جانیان، مجانین، اراذل، کارگران و سیاهان تعریف می‌شود.»

مهران مهاجر در مقدمه‌اش به این نکته اشاره کرده که موشکافی جزء‌نگارانه و محتواکاوی سکولا در موقعیت کنونی می‌تواند به ما در تجزیه و تحلیل فرهنگی کمک کند. آلن سکولا عکاس و منتقد آمریکایی است که از دهه 1970 به بعد به شکل مستمر، هم در عکس‌ها و هم در نوشته‌هایش، به بررسی سازوکار تولید معنای تصویر عکاسی می‌پردازد. مهاجر در بخشی از مقدمه‌ کتاب درباره دیدگاه سکولا نوشته: «او عکاسی را دستگاهی فرهنگی و ایدئولوژیکی می‌بیند که در بستر نظام سرمایه‌داری صنعتی به وجود آمده و در متن تحولات همین نظام رشد و تغییر کرده است. به دیده وی، عکاسی همواره میان دو قطب گفتمان مستندنگارانه و هنرمندانه در نوسان است و معنای ناقص هر عکس خاص بنا به شکل این نوسان و با توجه به بستر تولید، توزیع و دریافت آن عکس تعین پیدا می‌کند. در این مسیر، او هم عکاسی مستند و ادعای آن در باب حقیقت‌‌نمایی را نقد می‌کند و هم عکاسی هنری و ادعای آن در باب خودبسندگی و استقلال معنایی را. آرای سکولا متأثر از اندیشه‌های فوکو، مارکس و برخی مفاهیم نشانه‌شناسی است.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...