امروز پنجمین سالگرد درگذشت جواد شریفی‌راد راوی کتاب «حرفه‌ای» است که در سال‌های دفاع مقدس به خنثی‌کردن بمب‌های عمل‌نکرده عراقی اشتغال داشت.

به گزارش مهر، او معلم و سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود،.در سال‌های جنگ، بمب‌های عمل‌نکرده عراقی را در جریان بمباران‌های تهران خنثی می‌کرد و خاطراتش از آن روزها توسط مرتضی قاضی ثبت و ضبط و سپس در قالب  کتاب«حرفه ای» به چاپ رسید.

شریفی‌راد که در سال‌های اخیر به ساخت و ساز بمب‌ها و جلوه‌های ویژه انفجاری فیلم و سریال‌های مختلف اشتغال داشت، متاسفانه در سال ۹۲ حین آماده‌شدن برای تصویربرداری بخش‌هایی از سریال «معراجی‌ها» به کارگردانی مسعود دهنمکی، به دلیل یک انفجار ناخواسته درگذشت. ۱۸ دی سالروز درگذشت جواد شریفی‌راد سر صحنه سریال «معراجی‌ها» است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

بمب‌هایی که توی کرج افتاده بود، بمب‌های چتری بود؛ چترهای پارچه‌ای، منتهی با جنس خیلی زمخت. چتر این بمب‌ها توی حفره دمِ بمب نصب شده. به محض اینکه بمب رها می‌شود، کارتریج چتر می‌زند، چتر آزاد می‌شود و از توی حفره می‌آید بیرون.

گاهی وقت‌ها که بمب در ارتفاع پایین رها می‌شود، اگر چترش درست باز نشود، با سینه می‌خورد زمین. در اثر ضربه‌ای که با پهلو می‌خورد، می‌پرد این‌طرف و آن طرف. بلند می‌شود و یک جای دیگر می‌افتد. گاهی وقت‌ها عمل می‌کند، گاهی وقت‌ها هم عمل نمی‌کند. چون باید با سر بخورد زمین که عمل کند. این بمب کرج هم جزو بمب‌های عمل‌نکرده بود. هواپیما از مسیر غرب به شرق آمده بود، بمبش را زده بود، بمب خورده بود زمین، بلند شده بود و افتاده بود روی سقف پشت‌بام. سقف را یک‌مقدار فرو برده بود و گیر کرده بود. ساختمان هم در اثر انفجار یک‌خرده کج شده بود. دیدم چتر دارد بمب را می‌کشد طرف پایین. چتر تسمه‌های خیلی محکمی داشت. تسمه‌های چتر را بریدم و بمب را آزاد کردم. رفتم لبه پشت‌بام؛ جایی که سر بمب آنجا بود. تنها بودم، نفر کمکی نداشتم. پایین ساختمان امدادگرها دست از کار کشیده بودند و منتظر بودند که بمب زودتر خنثی بشود.

چاپ سوم کتاب «حرفه‌ای» با شمارگان ۳ هزار نسخه به تازگی منتشر شده است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...