اولین جشنواره ادبی کبک که از 14 تا 24 اکتبر سال 2010 برگزار می‌شود به خورخه ‏لوئیس بورخس نویسنده آرژانتینی اختصاص دارد.‏

به گزارش فارس، ژیل پلرن مدیر برگزاری این نمایشگاه که «پرانتز» نام دارد روز گذشته گفت: ‏این نمایشگاه به آثار بورخس اختصاص دارد، زیرا بورخس نویسنده‌ای جهانی است که خوانندگان بسیاری از ‏طیف‌ها و کشورهای مختلف از آثار او لذت می‌برند.‏

بورخس در نوشته‌های خود تمام آنچه که نویسندگان دیگر در طول قرن‌ها نوشته بودند جمع کرده است.‏
رجیس لابوم شهردار کبک اعلام کرد بودجه این نمایشگاه بالغ بر 250هزار دلار است. هدف این نمایشگاه ‏معرفی ادبیات و نویسندگان بزرگ به عموم است.‏
با وجود این، انتخاب بورخس به عنوان نویسنده برتر این نمایشگاه، کمی عجیب به نظر می‌رسد. خواندن آثار ‏بورخس آسان نیست و به غیر از قشر خاصی از خوانندگان، محبوبیت خاصی در میان عموم خوانندگان ندارد.‏

بورخس در سال 1889 در بوئنس آیرس آرژانتین به دنیا آمد و در سال 1986 در ژنو درگذشت. او جوانی ‏خود را در اروپا گذراند و با جریان های آوانگارد فرانسه، آلمان و اسپانیا آشنا شد. نوشته‌های او در زمینه نقد ‏و داستان کوتاه قابل توجه هستند و به عنوان آثار کلاسیک قرن بیستم به شمار می‌آیند. بیشتر آثار او کوتاه و ‏چیزی بین فلسفه و رویا هستند. نوشته‌های بورخس در دهه 60 میلادی شناخته شد و مورد توجه قرار گرفت. ‏در فرانسه مجله «پلانت» آثار وی را به فرانسوی زبانان معرفی کرد.

شعار این مجله این بود: آنچه به نظر ‏عجیب می‌آید برای ما عجیب نیست.‏

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...