مسیح در آن دم که به بالای صلیب می­‌رود تا جان بسپارد، در یک لحظه دستخوش آخرین وسوسه می­‌شود، و آن اینکه به واقع دچار مصایب نشده و زجر و آزار ندیده است، و به جای اینکه راه دشوار ریاضت را طی کرده و مسیح شده باشد؛ زن گرفته، بچه‌­دار شده و در کنار مرثا و مریم [خواهران الیعاذر، همان کسی که به انفاس عیسی دوباره زنده شد] مثل یک انسان ساده و خوشبخت، زندگی را سر می‌کند... این پرنده‌ی شکاریِ همواره گرسنه، به آن هجوم می‌­آورد و نابودش می‌­سازد.

آخرین وسوسه مسیح (The Last Temptation of Christ). [o teleutaios peirasmos  نیکوس کازانتزاکیس
آخرین وسوسه مسیح
(The Last Temptation of Christ). [o teleutaios peirasmos[ رمانی از نیکوس کازانتزاکیس (1) (1883-1957)، نویسنده یونانی، که در 1951 نوشته و در 1954 در آتن منتشر شده است. مسیح در آن دم که به بالای صلیب می­‌رود تا جان بسپارد، در یک لحظه دستخوش آخرین وسوسه می­‌شود، و آن اینکه به واقع دچار مصایب نشده و زجر و آزار ندیده است، و به جای اینکه راه دشوار ریاضت را طی کرده و مسیح شده باشد؛ زن گرفته، بچه‌­دار شده و در کنار مرثا و مریم [خواهران الیعاذر، همان کسی که به انفاس عیسی دوباره زنده شد] مثل یک انسان ساده و خوشبخت، زندگی را سر می‌کند. لیکن این آخرین وسوسه از جلو چشمانش محو می‌­شود و او را بار دیگر روی صلیب می‌­یابد و تسکین پیدا می‌کند، زیرا می‌­بیند که همچنان به صلیب کشیده شده، یعنی رسالتش را انجام داده و از دنیا نجات یافته است. این کتاب، به رغم ظواهر امر، شرح حالی ولو خیالی از مسیح نیست، بلکه بیشتر راوی اعترافات مردی است که برای رستگاری بشر مبارزه می­‌کند. در طول این ریاضت مداوم و در جریان آلام و مصایبی که هر لحظه با آنها دست به گریبان است، و کازانتزاکیس به آنها نام «سیری بی‌­انتها به سوی بلندی‌ها» می‌­دهد (سیری که همه مراحل آن در سرتاسر آثار نویسنده بازمی­‌یابیم)، مسیح با نبرد مداوم جسم و روح روبروست -«این پرنده شکاری همواره گرسنه که جسم را می‌­بلعد، به آن هجوم می‌­آورد و آن را نابود می‌­سازد»- مسیح، که در وهله اول در برابر صدایی که حس می­‌کند از درونش می­‌جوشد متمرد است، کم­ کم تسلیم مشیت الهی می­‌شود و به «پسر انسان» یعنی به مسیحی بدل می­‌گردد که همه امت اسرائیل انتظارش را کشیده‌­اند. ولیکن این مسیح صاعقه و آتش‌­سوزی و خرابی با خود نمی­‌آورد، بلکه برعکس، مظهر همان پیشگویی اشعیای نبی است، «همان بره‌­ای است که به کشتارگاهش می­‌برند بی­‌آنکه دهان باز کند». تا آخرین لحظه، شک و تردید در دل کسانی که او را شناخته و از او پیروی کرده‌­اند، از طرفداران گرفته تا حواریون، هنوز درباره ماهیت واقعی مسیح –که آیا او مسیح هست یا نیست؟- و درباره معنی و مفهوم رسالت او باقی خواهد ماند؛ و تنها در آخرین لحظه به صلیب کشیدن اوست که بعضی کسان درک می­‌کنند که استادشان در واقع «پسر خدا» بوده است.

مسیح با این کار خود که پذیرفت بعد از رنج و عذابی طولانی به خدا بپیوندد و شاهراهی برای همه آدمیان گشود که با در پیش گرفتن آن می‌­توان مرگ را مغلوب کرد. به هرحال این درس بی‌رحمانه در میان واقعیت و طبیعتی هم عبوس و خشن و هم مهربان و پذیرا داده می‌­شود. به ندرت ممکن است کتاب زندگی روزانه مسیح را با این همه گرمی، سادگی و عشق تصویر کرده باشند. در برابر درس وحشتناک پولس رسول (که به دیدار مسیح در اثنای آخرین وسوسه‌­اش بر فراز صلیب آمده است و به او می‌گوید: آیا تو به راستی به صلیب کشیده شده‌­ای یا نه؟ و می‌گوید این برای من چندان اهمیت ندارد، مشروط بر اینکه با این کار تو آدمیان نجات بیابند... و برای اینکه دنیا نجات بیابد باید تو را به صلیب بکشند و من تو را، چه بخواهی و چه نخواهی، دوباره زنده خواهم کرد...) درس مرتاض بزرگ معتکف در کوه کرمِل (3) قرار می­‌گیرد، و یا به عبارت بهتر، افزوده می­‌شود که مسیح از او می­‌پرسد: «تو چگونه رهایی یافتی؟ آیا بسیار مبارزه کردی؟» و مرتاض جواب می­‌دهد: «نه، من یک روز صبح درخت بادامی را دیدم که پر از شکوفه بود و با دیدن آن رهایی یافتم.» آراء و موضع‌گیریهای آمده در این کتاب، که به طور مسلم با عقاید و آرای متداول مسیحیت مغایر است، عناد و دشمنی کلیسای ارتدوکس یونان را با نویسنده برانگیخت. علاوه بر این، پاپ نیز در ماه آوریل 1954 آخرین وسوسه را تحریم کرد.

محمد قاضی. فرهنگ آثار. سروش

1.Nikos Kazantzakis 2.Martha 3.Carmel

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...