سلسله مباحث آیت‌الله مرتضی تهرانی در مشهد مقدس در قالب کتاب «معرفت در زیارت امام رضا (ع)» تجدید چاپ شد.

مباحث آیت‌الله مرتضی تهرانی در مشهد مقدس معرفت در زیارت امام رضا (ع)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، کتاب معرفت در زیارت علی‌ابن‌موسی‌الرضا اوّلین بار در سال 1390 توسط گروه فرهنگی اُمِّ‌ابیها به چاپ رسید. این کتاب شامل 25 جلسه از سخنرانی‌های آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی در مشهد مقدّس بود. کتاب حاضر با اضافه شدن آخرین سخنرانی‌های ایشان در مشهد مقدّس و ویرایش مجدّد تمامِ سخنرانی‌ها در قالب منسجم‌تری تجدید چاپ شده است. کتاب «معرفت در زیارت امام رضا (ع)» را انتشارات کماندار در 1000 نسخه با قیمت 38000 تومان منتشر کرده است.

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است:

زائران بسیارند و عارفان اندک! مولا، خود بر منبر مسجد کوفه فرمود: «در مسیر حق از کمی رهروان نترسید، که بیشتر مردم بر گِردِ سفره‌ای جمع شده‌اند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است». کیست که مِهمان واقعی سفرهٔ‌ شما باشد و ذائقه‌اش با محبت شما عجین نشده باشد؟ اصلاً چه کسی سیراب‌تر از مُستَسقای دریای رحمت شما است؟ می‌گفت: آن‌کس که لذت ارتباط با اباعبدالله صلواتُ‌اللهِ‌علیه را چشیده باشد، دیگر گرما و سرما و دوری راه آزرده‌اش نمی‌کند. اصلاً مگر مُحِبّ به غیر از محبوب، به چیز دیگری هم فکر می‌کند؟ ما کجای این مهمانی نشسته‌ایم؟ سقف معرفت و ولایت ما کجاست؟ راه‌آشنای این مسیر بارها گفت: انسان قبل از مرگ باید یک سرِ نخی از این دوستی را به‌دست بیاورد تا آنجا که رسید، دستش خالی نباشد و خود محکم سرِ رَسَن ولایت اهل بیت را گرفته بود و در واپسین لحظه‌های حضورش در این دنیا هم پس از تجدید عهد با محبوبش، عارفاً‌بِحَقِّه، دعوت پروردگارش را لَبَّیْک گفت.

بیگانه را کجا خبر از لذت حضور
این‌ها حکایتی است که با آشنا کنند
سودای اهل بیت دهد سود، عاقبت
سوداگران، معامله‌ گو با خدا کنند

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...