کتاب «قدرت نرم» [The power of soft] نوشته هیلاری گالو [Hilary Gallo] با ترجمه رضا رامزی از سوی نشر پندار تابان وارد بازار کتاب شد.

قدرت نرم [The power of soft] نوشته هیلاری گالو [Hilary Gallo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، این کتاب در هفت فصل شامل: کشف تضاد، شناخت کوه، نیروی مهارکننده، هسته قوی، حرکت رو به جلو، آگاهی، لمس و احساس، برقراری ارتباط و همچنین یک داستان در انتها منتشر شده است.

روی جلد کتاب چنین نوشته شده است:

«اگر دل‌تان می‌خواهد زندگی‌تان را متعادل کنید، این کتاب هوشمند، سرشار از بینش و تمام عیار را بخوانید.» هیلاری گالو در کتاب «قدرت نرم» راه موثرتری را برای به دست آوردن آنچه می‌خواهید چه در داخل و چه در خارج اتاق هیئت رئیسه ارائه می‌کند.

هیلاری که به عنوان یک وکیل سال‌ها در مذاکره برای انجام معاملاتی به ارزش میلیون‌ها پوند دست‌اندرکار بوده، متوجه شد که رفتارهای زورگویانه و سختگیرانه به ندرت او و موکلینش رابه نتایج دلخواه می‌رساند. ظرف سال‌ها او راه جدیدی برای مذاکره ابداع کرد: «قدرت نرم» و به زودی متوجه شد که کار و زندگی خانوادگی‌اش غنی‌تر شده است.

معمولا ما در زندگی و در کار، آسیب‌پذیری‌های درونی‌مان را زیر نقاب سختگیری، تزلزل‌ناپذیری و نهایتا رویکردهای ناموثر پنهان می‌کنیم. در عوض گالو ثابت می‌کند که قدرت واقعی ما ریشه در نیرو گرفتن از هسته ذهنی‌مان و برقراری تعادل میان نیروهای درونی‌مان با ظاهری نرم‌تر و قابل دسترس‌تر دارد. او به ما یاد می‌دهد با نادیده گرفتن قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌هایمان و متمرکز کردن نیروهای‌مان روی آنچه ما عملا نیاز به انجامش داریم، واقعیت را واضح‌تر ببینیم.

آنچه در ابتدا یک تاکتیک مذاکره بود، به فلسفه زندگی تبدیل شد. هدف شما چه انجام یک معامله تجاری باشد، چه به رختخواب فرستادن فرزندان‌تان، کتاب «قدرت نرم» روشی برازنده، کل‌نگرانه و مهم‌تر از همه روشی موثر است برای آنکه به خواسته‌تان برسید و در عین حال مهربان باشید.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...