رابرت لیهی [Robert L. Leahy] در کتاب «هر احساسی را باور نکنید» [Don't believe everything you feel] تلاش کرده با نثری ساده عقاید و هیجانات روزمره را به چالش بکشد. وی معتقد است؛ این کتاب به مخاطب انگیزه می‌بخشد تا هنگام پدیدآمدن هیجانات دشوار، از راهبردهای مقابله سالم‌تری استفاده کند.

رابرت لیهی [Robert L. Leahy] هر احساسی را باور نکنید» [Don't believe everything you feel]

بی‌شک هیجانات و عقاید همه ما در زندگی تاثیر عمیق و مستقیمی بر تصمیمات ما دارد؛ هیجاناتی که به اعتقاد اغلب روان‌درمانگران ریشه در دوران کودکی دارد و امروزه به عنوان طرحواره شناخته می‌شود. در حقیقت طرحواره درمانی یکی از راه‌های مقابله با عقاید و تفکرات عمیقی است که برای داشتن یک زندگی سالم مناسب نیستند. کتاب «هر احساسی را باور نکنید» نوشته رابرت لیهی یک کتاب کار برای کتاب طرحواره‌ درمانی هیجانی به‌ شمار می‌آید.

نویسنده آن یک روان‌شناس بالینی و نویسنده مشهور بین‌المللی است که سابقه سال‌ها فعالیت در این حوزه را دارد و در واقع بنیان‌گذار طرحواره‌ درمانی هیجانی است. نثر ساده، مثال‌های متعدد از زندگی رزومره و تمرین‌ها و کاربرگ‌های مفید و کاربردی، همگی باعث شده‌‌اند این کتاب منبع مفیدی برای مختصصان و مخاطبان عام باشد.

شیوا جمشیدی در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا درباره محوریت اصلی کتاب «هر احساسی را باور نکنید» گفت: این اثر در واقع درمان شناختی-رفتاری را با طرحواره‌ درمانی هیجانی تلفیق می‌کند و رویکردی نوآورانه ارائه می‌دهد تا به مخاطب کمک کند باورهای شخصی عمیق خودش درباره هیجانات را کاوش کند و سپس تعیین کند آیا این باورها مفید هستند یا آسیب‌رسان.

وی افزود: همچنین این کتاب به مخاطب انگیزه می‌بخشد تا هنگام پدیدآمدن هیجانات دشوار، از راهبردهای مقابله سالم‌تری استفاده کند. کتاب حاوی تمرینات، خودارزیابی‌ها و تکالیفی است که به مخاطب امکان می‌دهند مسئولیت سلامت هیجانی خود را به‌ عهده بگیرید و از افکار و احساسات منفی رها شود.

مترجم با اشاره به دلیل ترجمه کتاب گفت: «هیجانات» همیشه برای من موضوع جذاب و پیچیده‌ای بوده است. هیجانات متعدد و پیچیده‌ای که ما انسان‌ها داریم، یکی از عواملی است که ما را از سایر موجودات متمایز می‌سازد. با این حال، در مقایسه با برخی موضوعات دیگر، دانش کمتری درباره هیجانات داریم و آموزش یا تربیت چندانی در این حوزه دریافت نمی‌کنیم. یکی از این ویژگی‌های هیجانات این است که ثابت نیستند و تغییر می‌کنند، درحالی‌که در بسیاری از اختلالات روان‌شناختی شاهد اصطلاحاً «گیرافتادن» افراد در هیجان یا هیجانات خاصی هستیم. علاقه‌مندی شخصی و حرفه‌ای من به این حوزه و همچنین مطالعات مستمری که در این حوزه دارم باعث شد وقتی جدیدترین کتاب رابرت لیهی در این حوزه در سال 2020 را که دیدم، تصمیم بگیرم آن را ترجمه کنم تا به‌عنوان منبعی ارزشمند در اختیار همکاران و عموم مخاطبان باشد.

وی در پاسخ به پرسش که مخاطبان اصلی کتاب کدام قشر از جامعه را شامل می‌شود و چه بازخوردی داشته است گفت: هم روان‌شناسان، روان‌پزشکان و مشاورانی هستند که کارِ روان درمانی انجام می‌دهند و هم عموم افرادی که به مباحث روان‌شناسی و به‌ویژه موضوعاتی مانند هیجان علاقه‌مند هستند. این کتاب را در واقع می‌توان کتاب کار «طرحواره‌ درمانی هیجانی» در نظر گرفت که آن هم توسط همین نویسنده نگارش شده و ترجمه آن در همین انتشارات به چاپ رسیده است.

جمشیدی گفت: متخصصان می‌توانند برای تسلط بیشتر خودشان روی مباحث مربوطه و همچنین واگذاری تکالیف مرتبط در جلسه درمان از کتاب استفاده کنند. مخاطبان عام نیز با خواندن این کتاب بیشتر با «هیجانات» آشنا می‌شوند و می‌توانند با تکمیل کاربرگ‌هایی که در کتاب آمده، تمرین‌های مفیدی در این زمینه داشته باشند. نثر کتاب بسیار روان است و از مثال‌های متعدد و آشنا از زندگی روزمره استفاده شده است. تلاش بسیاری شده تا ترجمه فارسی نیز روان و آسان‌فهم باشد.

وی با اشاره به عمومی‌سازی دانش در عرصه روان‌درمانی و در قالب کتاب تاکید کرد: همان‌طور که پیشتر اشاره شد، هیجانات نقش مهمی در زندگی ما انسان‌ها دارند و حاوی پیام‌هایی برای ما هستند. اگر بیاموزیم از راهبردهای مقابله سازگار استفاده کنیم، قطعاً کیفیت زندگی‌مان بهتر خواهد شد. کتاب، یکی از منابع ارزشمندی است که به زبانی ساده و با استفاده از تمرین‌ها و کاربرگ‌های کاربردی، ما را بیشتر با این حوزه آشنا می‌کند.

این اثر از سوی انتشارات ارجمند راهی بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...