رمان تازه‌ای از عبدالرحمن اونق نویسنده ترکمن، با عنوان «ماتی خان» منتشر شد.

ماتی خان عبدالرحمن اونق

به گزارش خبرنگار مهر، این رمان که داستانی در سال‌های ابتدایی حکومت پهلوی اول را بازگو می‌کند به موضوع اسکان قبایل ترکمن در منطقه مرزی حاشیه رود اترک و ایجاد ایستگاه‌های انتظامی مرزبانی در کنار آنها اشاره دارد. این اتفاق با توجه به سابقه بد نیروهای نظامی دولتی در مواجهه با مردم این منطقه، این اتفاق برای آنها خبری ناخوشایند به شمار می‌رود. ماتی خان که ریش‌سفید یکی از قدیمی‌ترین این قبایل است در مواجهه با این اتفاق باید واکنشی نشان دهد و همین مساله داستان را به پیش می‌برد.

در بخشی از این داستان می‌خوانیم:

ماتی‌خان کلاه پوستی‌اش را که تا روی ابروانش پایین آمده بود، عقب‌تر گذاشت و با دستمال، عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و گفت: نایب چیز دیگری هم گفت. او گفت ما را یک سال از دادن مالیات معاف می‌کنه اما در عوض خرج ساختن برج مرزبانی بر عهده ماست. نایب حتماً از روی حساب این کار را کرده. در هر صورت فرقی نمی‌کرد، اگر مالیات را معاف هم نمی‌کردند، باز هم مجبور بودیم خودمان ساختمان مرزبانی را بسازیم.
بعد نگاهش را به جوانها دوخت و گفت: کار از فردا شروع می‌شه.
ملاطاغی با صدای بلند صلوات فرستاد و به مردم اجازه داد که به خانه‌هایشان بروند. مردم، اندیشناک و مشوش به خانه‌هایشان برگشتند. ماتی خان به دیواره آق اوی تکیه داد و نشست. ملاطاغی بعد از رفتن همه، در کنار ماتی خان نشست و گفت: ان شاالله که طوری نمی‌شه...

عبدالرحمن اونق متولد سال ۱۳۳۸ در روستای خواجه نفس در ترکمن‌صحراست. وی سابقه فعالیت به عنوان معلم و نیز مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در کارنامه خود دارد. از او پیش از این آثار مختلفی در ژانر داستانی از جمله راز خایرخوجه، آوای صحرا، حماسه گور اوغلی، در عمق شب‌های تار و.… منتشر شده است که برخی از آنها برنده جوایز متعددی در جشنواره‌های ادبی از جمله رشد شده است.

سوره مهر رمان «ماتی‌خان» را در ۴۱۶ صفحه با قیمت 50هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...