کتاب «رقصیدن با خاک» به قلم سعید نجاتی که با موضوع مروری بر سینمای ابوالفضل جلیلی تابستان امسال منتشر شده است، به چاپ دوم رسید.

به گزارش مهر، چاپ دوم کتاب «رقصیدن با خاک» که با نگاهی به سینمای ابوالفضل جلیلی توسط سعید نجاتی و با همکاری علیرضا رواده تالیف شده است، روانه بازار نشر شد.

احمد الستی مدرس و پژوهشگر پیشکسوت سینما نیز در بخشی از یادداشت خود بر این کتاب آورده است:

«مولف در این کتاب با تاکید بر سبک، نقش پیرنگ، اهمیت دکوپاژ، کارکرد صدا و بازیگری به صورت منظمی به خوانش فیلم های مورد نظر خود می پردازد. تقسیمات درونی هر فصل به طرح داستان، ساختار روایت، الگوی گسترش پیرنگ، سبک فیلم و تقسیمات دکوپاژی اختصاص یافته است. او نقش زمان تولید هر فیلم را در شرایط جامعه ای در حال تحول ندیده نگرفته است و در نتیجه به فعالیت هنری فیلمسازی پرداخته است که دغدغه طرح مشکلات اجتماعی را در ذهن دارد ... .»

چاپ کتاب «رقصیدن با خاک» را انتشارات سیراف برعهده داشته و پخش آن توسط نشر آبان صورت می گیرد. طراحی جلد این کتاب را که به بررسی سینمای ابوالفضل جلیلی از منظر نئوفرمالیسم می پردازد، مجید برزگر برعهده داشته است.

سعید نجاتی متولد ۱۳۶۰، نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و مدرس سینماست. وی در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم کوتاه این رویداد را برای فیلم «دابر» دریافت کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...