کتاب «شهر و سینما در ایران» که به بررسی نسبت شهر و سینما و بازنمایی شهر در آثار سینمایی اختصاص دارد، به کوشش بهارک محمودی توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

شهر و سینما در ایران بهارک محمودی

به گزارش 
کتاب نیوز به نقل از مهر، مطالعات فیلم و سینما در دهه‌های گذشته وسعت و ابعاد متنوعی پیدا کرده است. مطالعات فیلم و تحلیل‌های سینمایی از منظر و رویکرد رشته‌هایی همچون فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و… در فضاهای دانشگاهی و عمومی بیش از پیش رونق پیدا کرده است.

این رونق‌یافتگی حاکی از حضور و تأثیر فراوان سینما در زیست روزمره انسان مدرن است. یکی از این رشته‌ها و زمینه‌های تحلیلی، سینما و نسبتش با مؤلفه‌های اجتماعی، مطالعات جامعه‌شناختی و خاصه مطالعات شهری است. سنجش نسبت سینما و شهر و چگونگی بازنمایی و آشکارشدن شهر در آثار سینمایی در این دست مطالعات جایگاهی ویژه‌ای دارد. پرسش مشخص در اینجا این است که شهری که در سینما بازنمایانده می‌شود چگونه شهری است؟ نشانه‌های شهری در سینما چگونه ممکن و تصویر می‌شود و سینما چگونه با بخشی از شهر تولید خاطره می‌کند؟

اگر بخواهیم در مطالعات جامعه‌شناسانه شهری پیش‌گفته به کتابی تازه‌چاپ و نوظهور اشاره کنیم، «شهر و سینما در ایران» از آخرین نمونه‌های شاخص و درخور اشاره است. شهر و سینما در ایران به کوشش بهارک محمودی (عضو هیئت علمی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه طباطبایی) و نویسندگی چند تن از محققان و بازتاب مقالاتشان در موضوع موردبحث منتشر شده است. بهارک محمودی در این کتاب نویسنده پیشگفتار و درآمد کتاب بر تحلیل نسبت سینما و شهر و نیز آخرین مقاله آن با عنوان «تخیل تهران: منظر ذهنی شهر در سینمای دهه چها و پنجاه شمسی در ایران» است. محمودی در پیشگفتار کتاب پس از بیانی بر مسئله اصلی، شرحی از آثار و کتاب‌های پیشینِ موجود در این حوزه مطالعاتی می‌دهد که مرورش از دید اشراف بر پیشینه موضوع و واژگان رایج در بحث بسیار سودمند است. سپس به شرحی کوتاه بر دیگر مقالات حاضر می‌پردازد.

دیگر مقالات کتاب شهر و سینما در ایران را پرویز اجلالی با عنوان «سالن‌های سینما در شهرهای ایران (۱۲۸۳ - ۱۳۹۵): از پیدایش تا توسعه ناپایدار»، سید مجید حسینی‌زاد با عنوان «نشانه شهر در سینمای ایران: بازخوانی معنای شهر در تصاویر سینمایی»، امیر علی نجومیان با عنوان «جنسیت و شهر در سینمای ایران»، علی پاپلی یزدی با عنوان «رادیکال شدن شهر محله‌ای در سینمای لاتی – جاهلی» [فیلمفارسی] نگاشته‌اند.

انتشارات علمی و فرهنگی کتاب شهر و سینما در ایران را به کوشش بهارک محمودی و نویسندگی جمعی از محققان با شمارگان ۱۰۰ نسخه در ۱۸۹ صفحه و جلد رقعی و با قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...