سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برای حمایت از کتابخانه‌های مناطق محروم به جمع‌آوری کتاب‌های مازاد مردم در سراسر کشور و ارسال آن‌ها به مناطق کم‌برخوردار اقدام کرده است.

به گزارش  ایسنا به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، ایجاد شور کتاب‌خوانی در مناطق محروم کشور یکی از اهداف اداره کل فراهم‌آوری کتابخانه ملی است که در تازه‌ترین اقدام خود قصد دارد کتاب‌های بدون استفاده مردم را جمع‌آوری و به کتابخانه‌های مناطق محروم ارسال کند.  سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران  برای این امر  از همگان برای اهدای کتاب‌های بدون استفاده و مازاد خود در جهت غنای کتابخانه‌های مناطق محروم دعوت کرده است.

در این اطلاعیه از کلیه فرهیختگانی که کتاب را ضامن حفظ میراث فرهنگی و توسعه دانش بشری می‌دانند دعوت شده تا در جهت نیل به این هدف والا با اداره کل فراهم‌آوری - گروه مبادله و اهدای کتابخانه ملی همکاری کنند.

بنابراین علاقه‌مندان به اهدای کتاب می‌توانند یا با شماره تلفن‌های ۸۱۶۲۳۲۴۰ و ۸۱۶۲۳۱۵۴  تماس بگیرند و یا کتاب‌های خود را به آدرس تهران، بزرگراه حقانی، بلوار کتابخانه ملی، اداره کل فراهم‌آوری - گروه مبادله و اهدا ارسال کنند.

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...