ماریو بارگاس یوسا نویسنده پرویی با حضور در کاخ ریاست جمهوری کشورش، از آلن گارسیا به خاطر موضع گیری در مسئله حدود مرزی شیلی و پرو تمجید کرد.

به گزارش مهر به نقل از ال پائیس، یوسا در مصاحبه‌ای که در کاخ ریاست جمهوری پرو درباره مناقشه اخیر شیلی و پرو بر سر مرزهای آبی انجام داد، گفت: «آلن گارسیا در تعیین خط مرزی پرو با کشور شیلی مسئولانه و متعهدانه عمل کرده است.»

وی تصریح کرد: «من بسیار خوشحالم که گارسیا روشی متعهدانه را نسبت به تعیین خط مرزی با شیلی در پیش گرفته است. او از مسئله‌ای دفاع می‌کند که من سال‌ها از آن پشتیبانی کرده‌ام. دفاع از خط مرزی دفاع از بازار کشور، حریم خصوصی و پیوستن پرو به تجارت و بازار جهانی و نیز تقویت دموکراسی است. این همان چیزی است که من سال‌ها از آن دفاع کرده‌ام.»

"ماریو بارگاس یوسا" که پیش از این از مخالفان سرسخت گارسیا بود، عمل رئیس جمهور کشورش را نسبت به کشور عاقلانه توصیف کرد. او همچنین اعتراف کرد که در انتخابات سال 2006 به گارسیا رای داده بود.

وی افزود: «آلن گارسیا در مقایسه با "فوجی مورو" (رئیس جمهور سابق پرو) که کشور را به ورطه سقوط و تباهی کشاند، شخصیتی والا و آگاه دارد.»

یوسا ادامه داد: «اگر مشکل بوجود آمده از طریق مذاکره های دوجانبه حل نشود باید شکایت خود را در دادگاه بین المللی مطرح کنیم تا این مرز به زودی تعیین شود. این مسئله هیچ مانعی بر سر راه همکاری های دو کشور در تمام زمینه ها - به خصوص حوزه اقتصادی - ایجاد نمی کند. مطمئنا حکم صادر شده از سوی دادگاه مورد قبول طرفین خواهد بود.»

ماریو بارگاس یوسا خالق آثاری چون "سالهای سگی" ، دختر بد" ، "جشن بز نر" و... است که در ایران مترجمان و طرفدارانی فراوان دارد.
 

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...