«آنگه كه خود را یافتم» [Becoming Myself: A Psychiatrist's Memoir] عنوان آخرین كتاب از این روان‌درمانگر سرشناس امریكایی است كه در آن زاویه نگاه درمان‌گرانه‌اش را به سمت خود چرخانده و به بررسی ارتباطاتی پرداخته كه در شكل دادن به «خود» درو‌نی‌اش نقش داشته‌اند. او با به تصویر كشیدن آسیب‌پذیرترین بخش‌های درونی خود از زندگی شخصی‌اش پرده‌برداری می‌كند و در نهایت نه تنها قصد دارد آنچه را سال‌ها برای «پر معنا زیستن» به دیگران تجویز كرده به كار گیرد بلكه خود با پایان اجتنا‌ب‌ناپذیر هستی كنار بیاید.

آنگه كه خود را یافتم» [Becoming Myself: A Psychiatrist's Memoir]

به گزارش کتاب نیوز، یالوم كه یهودی‌زاده‌ای مهاجر است در این كتاب از مبارزات و سختی‌های زندگی‌اش می‌گوید. او در محله‌ای فقیرنشین مملو از سوسك، موش و جرایم در واشنگتن دی‌سی بزرگ می‌شود و برای فروریختن حصار فقر و فلاكت به پزشكی روی می‌آورد. او تك تك اقدامات انقلابی خود در زمینه روان‌درمانی گروهی و رمان‌درمانی اگزیستانسیال را برمی‌شمارد و منشا روش‌هایی كه حاصل قرن‌ها حكمت و خرد متفكرانی بزرگند را بازگو می‌كند. او در این كتاب از ایده‌های الهام‌بخش آثار اصلی خود از جمله دژخیم عشق، وقتی نیچه گریست و انسان موجودی یك‌روزه هم می‌نویسد. آثار یالوم با تلفیق روان‌شناسی و فلسفه، بینشی نو درباره شرایط انسانی ارایه می‌دهد.

از جمله مهم‌ترین سرفصل‌های این كتاب می‌توان به میلاد همدلی، جنگ مذهبی، جوانك قمارباز، روزهای كالج، روانپزشكی و اولین بیمار من، ماموریت به بهشت، یك سال در لندن، روان‌درمانی اگزیستانسیال، رویارویی با مرگ، سفر به هند، وقتی نیچه گریست، در باب یونانی شدن، خیره به خورشید، دو سال همراه شوپنهاور و... اشاره كرد.

«آنگه كه خود را یافتم» نوشته آروین یالوم با ترجمه نازی اكبری در 400 صفحه توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.

اروین یالوم در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشكی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورك در رشته روانپزشكی فارغ‌التحصیل شد و بعد از خدمت سربازی در سال۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود كه الگوی روانشناسی هستی‌گرا یا اگزیستانسیال را پایه‌گذاری كرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف كرده و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روان‌پزشكی امریكا را در سال ۲۰۰۲ دریافت كرد اما بیشتر به عنوان نویسنده رمان‌های روانشناختی به ویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» شهرت دارد.

................ هر روز با کتاب ..............

به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...