خاکستر یک امپراتوری | ایبنا


غریبه که نیستید؛ معتاد شده‌ام. معتادی که حالا اعتیادش رسیده به مصرف برای آنکه دردهایش آرام بگیرند. این حالت وابستگی تام به موضوع مورد مصرف است. یک‌جور بیماری یا مریضی. اینجا اما سوژه‌ی مورد اعتیاد و وابستگی من حداقل تا الآن نه مواد سنتی بوده نه صنعتی؛ جغرافیای سیاسی منطقه و غرب آسیاست. جوری شده که اگر برای مدتی (مثلاً این مدت را دو هفته تصور کنید) راجع به آن نخوانم استخوان‌درد می‌گیرم. چقدر این عبارت استخوان‌درد توصیف مناسب و به‌جایی است. بله! من استخوان‌درد می‌گیرم اگر هفته‌ای سپری شود و سرکی نکشم به جغرافیای سیاسی منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنم و از شمال افریقا تا کرانه‌های غربی شبه‌جزیره‌ی هند کشیده شده!

خلاصه کتاب سقوط سلطنت» [Fall of the Sultanate: The Great War and the End of the Ottoman Empire 1908-1922] سقوط سلطنت؛ جنگ بزرگ و پایان امپراتوری عثمانی  رایان گینگراس [Ryan Gingeras]

موضوع مورد بحث این سطور را هم مدیون این اعتیاد و استخوان‌دردم زمانی که پا گذاشته بودم در فروشگاه انتشارات علمی فرهنگی در همین راسته‌ی کریم‌خان و کانّه حکایت یک سال اخیر کشیده شدم سمت قفسه‌ی تاریخ جهان. اعتیادم هم چشم‌هایم را تیزتر کرد تا میان عناوین گوناگون توی قفسه دست دراز کنم و «سقوط سلطنت» [Fall of the Sultanate: The Great War and the End of the Ottoman Empire 1908-1922] را بکشم بیرون تا مگر این استخوان‌درد لعنتی آرام گیرد. و بدین‌سان شد که «سقوط سلطنت؛ جنگ بزرگ و پایان امپراتوری عثمانی» یکی دو هفته‌ای همراه شب و روز من شد. سؤال اول! چرا باید سقوط سلطنت را بخوانیم؟! اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ی تاریخ منطقه باشید یحتمل تجربه کرده‌اید که چه آثار داخلی چه خارجی زاویه‌ی دید دارند که در آنها امپراتوری عثمانی به‌مثابه یک سوژه است که توسط دیگر قدرت‌ها ورز داده می‌شود.

پیش و بیش از هر مقدمه‌ای ذکر این نکته ضروری است که اگر ایران و مصر را کنار بگذاریم، آنچه از منطقه خاورمیانه یا غرب آسیا باقی می‌ماند همگی کشورها و سرزمین‌هایی هستند که تا ۱۱۰ سال قبل یک حاکمیت یکپارچه‌ی سیاسی بودند تحت عنوان امپراتوری عثمانی. نمی‌شود در مورد این منطقه سخن گفت اما امپراتوری عثمانی را نادیده گرفت و آن را کنار گذاشت. این نکته‌ی اول! دو دیگر آنکه امپراتوری هرچند به ضرب لگد فرانسه و انگلیس از هم پاشید اما خود نیز از درون آنقدر پوک شده بود که ضربه‌ی بیگانه بر او کارگر افتد. ما آن‌قدر که درباره واقعیت منطقه غرب آسیا از بیرون امپراتوری عثمانی خوانده‌ایم عموماً سراغ درونش نرفته‌ایم. در روایت از بیرون، امپراتوری یک کل صلب و ثابت است که در نسبت با دیگر بازیگران خارجی و اروپایی مشغول کنش و واکنش است.

امپراتوری از درون
در روایت از درون اما ما با یک جامعه و حاکمیت رنگانگ و متنوع روبرو می‌شویم که مسائل مختلفی که برایش پیش می‌آید با نقطه‌نظرات متعدد و متنوعی روبروست. این جامعه درون خود با کشمکش‌های زیادی روبروست به‌خصوص برای یک حاکمیت رنگارنگ مثل عثمانی که متشکل از جوامع متعدد عرب، اسلاو، ترک، یونانی، ارمنی، مسلمان، یهودی و … مواجه است. درون هر یک از این خرده‌فرهنگ‌ها و خرده‌هویت‌ها هم باز با طیف‌های متعددی مواجهیم که نظرات و رویکردهای مختلفی در مواجه به مسائل دارند.

نکته‌ی دیگر آنکه در روایت تاریخ منطقه از درون مرزهای عثمانی با مشکلات و موانع و دست‌اندازی مختلفی مواجه می‌شویم که هر کشوری با آنها دست‌وپنجه نرم می‌کند. از جنبش‌های استقلال‌طلبانه پیش از جنگ جهانی اول که به تمرکزگرایی امپراتوری تعریض می‌زدند تا مشکلات اداری و مدنی و بالا و پایین شدن‌های اقتصادی و تبعیض‌های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی که رمق مردم را در نقاط مختلف گرفته بود و تصمیم‌های درست و نادرستی که هر امپراتوری در مواجهه به با آنها اتخاذ می‌کند و در نهایت هم قدرت‌طلبی طیف‌های مختلف درون نظام سیاسی که بخشی از انرژی و توان امپراتوری را پیش و حین جنگ به خود اختصاص داده بود.

مبتنی بر همین ویژگی هم کتاب حاوی توصیفات و اطلاعات دقیقی از وضعیت امپراتوری در قبل، حین و پایان جنگ در شمال افریقا (سؤال جنوبی مدیترانه)، مناطق عربی غرب آسیا، شبه‌جزیره‌ی بالکان و مناطق شرقی ترکیه‌ی کنونی است. از همین جهت هم روایت دقیقی از وضعیت میدانی حکمرانی عثمانی در این مناطق ارائه می‌دهد. مشکلاتی که امپراتوری در هر یک از این نقاط با آنها دست‌به‌گریبان است. تنوع جغرافیایی و فرهنگی هر یک از این نقاط هم باعث می‌شود که مشکلات و معضلات هر منطقه مختص خودش باشد و نمونه‌ی دیگری در بقیه نقاط امپراتوری نداشته باشد. فی‌المثل معضل اقلیت‌ها در شرق و غرب ترکیه‌ی کنونی که مختص آن منطقه است در نقاط جنوبی امپراتوری در سرزمین‌های عربی محلی از اعراب ندارد.

ترکیه و خاکستر یک امپراتوری بر باد رفته
کتاب علاوه بر اینها روایت نسبتاً دقیقی هم از چگونگی استقلال ترکیه دارد. نویسنده به‌خوبی سرمنشأ و مسیر قدرت گرفتن مصطفی کمال آتاتورک و مشرب فکری و سیاسی او را نشان داده و در ادامه هم به‌خوبی تصویر می‌کند که بنیان‌گذار ترکیه‌ی نوین با قدم گذاشتن در چه مسیر و استفاده از چه شکاف‌های قومی توانست ترکیه را به‌عنوان تکه‌پاره‌ی اصلی باقیمانده از امپراتوری از زیر پای متفقین بیرون بکشد و حداقل مناطق ترک‌نشین امپراتوری را برای ساکنان ترک‌زبانش نگاه دارد. به سبب این‌چنین زاویه‌ی دیدی است که قائلم ما عموماً پای روایت این مصائب داخل امپراتوری نبوده‌ایم.

...

رایان گینگراس [Ryan Gingeras] مؤلف کتاب، فارغ‌التحصیل تاریخ است در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری. الآن هم استاد تاریخ دانشکده‌ی تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی در کالیفرنیاست این‌طور که در منابع انگلیسی‌زبان در توصیفش نوشته‌اند. گینگراس مورخ و پژوهشگری است که اواخر دوره‌ی عثمانی را سوژه‌ی مطالعاتی خود قرار داده است. چیزی شبیه همان اعتیادی که در سطور ابتدایی این متن هم شرحش رفت. «طلوع ابدی؛ ترکیه در عصر آتاتورک» و «سؤال غم‌انگیز؛ خشونت، قومیت و پایان امپراتوری عثمانی» هم دو کتاب دیگر او هستند که تا الآن حداقل به فارسی ترجمه نشده‌اند. او علاوه بر انتشار چهار کتاب، نویسنده مقالات متعددی در نشریات معتبری مانند فارین افرز، واشنگتن‌پست و نشریات تخصصی تاریخ خاورمیانه و ترکیه هم هست.

«سقوط سلطنت» [Fall of the Sultanate: The Great War and the End of the Ottoman Empire 1908-1922]

متن را با نقل یکی از نظراتی که یک مخاطب عالم برای کتاب نوشته به پایان می‌برم. تری تاکر خواننده‌ای که در گودریدز، کتاب را خوانده و به آن ۵ امتیاز داده در مورش چنین نوشته است: «من نسخه Kindle این کتاب را از طریق برنامه Kindle Unlimited خواندم. من ۱۵ سال را در خاورمیانه گذراندم. متخصص نیستم اما خودم را مطلع می‌دانم. این کتاب دهه آخر امپراتوری را بسیار عینی نشان می‌دهد. گزارش‌های غربی از تاریخ امپراتوری، عثمانی‌ها را مرد بیمار اروپا می‌نامیدند. سیاست داخلی، قبیله‌گرایی، نابرابری اقتصادی و تفاوت‌های نژادی قبل از جنگ جهانی اول این امپراتوری را گرفتار کرده بود اما همه اینها توسط عثمانی‌ها تحت کنترل بود. قدرت اجتماعی و اقتصادی و روش‌های متنوعی که برای حفظ نظم استفاده می‌شود. به همین دلایل است که امپراتوری عثمانی به دلیل کثرت‌گرایی مذهبی، قومیتی و زبانی شهرت داشته است. دهه آخر امپراتوری در بهترین حالت هرج‌ومرج و در بدترین حالتی بی‌رحمانه و انقلابی داشت.»

«سقوط سلطنت؛ جنگ بزرگ و پایان امپراتوری عثمانی» تألیف رایان جینگراس به ترجمه علیرضا میردیده و سعی انتشارات شیرازه در ۵۰۳ صفحه و قطع رقعی روانه‌ی بازار شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...