کتاب‌های دیگری از مجموعه‌ی آثار پلیسی - جنایی آگاتا کریستی با سرپرستی مجتبی عبدالله‌نژاد ترجمه و منتشر می‌شود.

به گزارش ایسنا، عبدالله‌نژاد که سرپرستی ترجمه‌ی 50 جلد از مجموعه‌ی داستان‌های پلیسی - جنایی آگاتا کریستی را به عهده دارد، از ترجمه و عرضه‌ی شش جلد دیگر از داستان‌های این نویسنده‌ی معروف انگلیسی تا پایان سال جاری خبر داد.

تا کنون از این مجموعه، داستان‌های «جسدی در کتابخانه»، «شرارتی زیر آفتاب»، «به طرف صفر»، «مصیبت بی‌گناهی»، «قتل در خانه‌ی کشیش» و «راز قطار آبی» از سوی نشر هرمس منتشر شده و در ادامه‌، داستان‌های «دست ‌پنهان»، «الاهه‌ی انتقام»، «مرگ خانم مگین‌تی»، «چشم‌بندی»، «آینه‌ی سرتاسر شکسته» و «نوشابه با سیانور» به تدریج ترجمه و تا پایان سال جاری از سوی نشر یادشده عرضه خواهد شد.

در کار ترجمه‌ی مجموعه‌ی آثار آگاتا کریستی، محمد‌علی ایزدی و رؤیا سعیدی با مجتبی‌ عبدالله‌نژاد همکاری دارند، که به قلم عبدالله‌نژاد، دست کم، 20 اثر از این مجموعه ترجمه می‌شود و 30 عنوان دیگر را نیز به تدریج، دو مترجم دیگر ترجمه خواهند کرد.

به اعتقاد مترجم آثار آگاتا کریستی، ترجمه‌ی آثار جنایی ادبیات داستانی غرب از گذشته در بازار عرضه و انتشار کتاب جای داشته است و این‌گونه آثار همواره مخاطب خود را داشته‌اند؛ اما آثار ترجمه‌شده‌ی جنایی از چندان دقتی برخوردار نبوده و گاه مترجم به علاقه‌ی خود، بخشی را حذف و یا اضافه می‌کرده و از سویی به رعایت سبک نویسنده در ترجمه‌ی اثر نیز اعتنایی نداشته است؛ با این حال، این ترجمه‌ها خوانده می‌شدند.

او این اتفاق را در ترجمه‌ی آثار جنایی ناشی از این دانست که تا مدت‌ها مترجمان و مخاطبان ادبیات داستانی در ایران، این‌گونه آثار را در شمار ادبیات به حساب نمی‌آوردند و به دید متنی ادبی به آن‌ها نگاه نمی‌کردند و به اعتبار این نگاه‌شان، در متن آثار نویسنده دست می‌بردند.

دویست و پنجاه میلیون شمارگان صرفا آماری نیست که آگاتا کریستی را در صدر یکی از پرفروش‌ترین‌ نویسندگان دنیا قرار دهد؛ بلکه امکانی هم می‌تواند باشد که ناشر، مخاطب، مترجم و در کل، چرخه‌ی صنعت نشر را متقاعد کند آثار جذاب و خواندنی این نویسنده در زبان فارسی ترجمه و انتشار داده شود؛ کاری که به اعتقاد عبد‌الله‌نژاد، می‌تواند به افزایش سرانه‌ی مطالعه در ایران کمک کند؛ زیرا علی‌رغم تغییراتی که در مخاطبان آثار جنایی در ایران پدیده‌ آمده؛ اما هنوز غالب مخاطبان این آثار عموم مردم هستند؛ نه مخاطبان حرفه‌یی و جدی ادبیات؛ پس طبیعی است که انتشار این آثار و ارائه‌ی آن‌ها سبب شود مخاطب علاقه‌مند کریستی بیش‌تر به مطالعه تن دهد.

از سویی، عبدالله‌نژاد تصریح دارد، آثار آگاتا کریستی دیالوگ‌های فراوانی دارند که این فراوانی دیالوگ‌ها در آثار وی‌ می‌تواند امکانی آموزشی برای دیالوگ‌نویسی نزد نویسندگان جوان ایرانی باشد و در عین حال، ترجمه‌ی داستان‌های کریستی به گسترش جنایی‌نویسی در ادبیات داستانی ایران کمک می‌کند.

علی‌رغم این که قصه‌های جنایی کریستی بارها از سوی رسانه‌ی تلویزیون روایت شده است و بسیاری از مخاطبان در جای جای دنیا و ایران، مجموعه‌ی سریال‌های «پوآرو» و «خانم مارپل» را دیده‌اند، عبدالله‌نژاد اعتقاد دارد که هرگز با پخش و نمایش قصه‌های کریستی، از جذابیت این ماجراها برای مخاطب کاسته نشده است و تأکید دارد که ادبیات کارکرد‌های خودش را دارد و بعید می‌داند چیزی بتواند لذت خواندن کتاب را پر کند.

از نگاه این مترجم، ساختار روایی داستان‌های آگاتا کریستی، قطعا متأثر از نظم و دقت زیسته‌شده‌ی اروپای قرن بیستم است و بعید است جامعه‌ای درگیر التهاب و بی‌نظمی بتواند در آثار ادبیات داستانی‌اش به چنین ساختار منظم و دقیقی برسد. در واقع آثار آگاتا کریستی مصداق بارز جمله‌ی معروف آنتوان چخوف است که می‌گوید «اگر تفنگی در داستان می‌آید، باید جایی شلیک شود». از سویی به جرأت می‌توان گفت که نظم و دقت روایی - ساختاری آثار کریستی باز‌تاب‌دهنده‌ی نظم شکل‌گرفته در اروپاست.

آگاتا کریستی پانزدهم سپتامبر سال 1890 به دنیا آمد. از این جنایی‌نویس انگلیسی به عنوان «ملکه‌ی جنایت» یاد می‌کنند. ماجراهای «هر‌کول پوآرو» و «خانم ‌مارپل» که از روی آن‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی هم ساخته شد، برای آگاتا کریستی شهرتی جهانی را به‌همراه آورد. این نویسنده دوازدهم ژانویه‌ی سال 1976 در‌گذشت.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...