محمود فلکی ـ نویسنده و منتقد ـ کتابی با عنوان "بیگانگی کافکا و تاثیر کافکا بر ادبیات فارسی" به رشته تحریر در آورده است. این کتاب به زودی راهی کتاب‌فروشی‌ها می‌شود.

مجموعه مقالات، تحلیل‌ها و تحقیق‌های محمود فلکی در مورد شخصیت فرانتس کافکا (نویسنده چک) و تاثیر او بر ادبیات فارسی راهی کتاب‌فروشی‌ها می‌شود. فلکی نام "بیگانگی کافکا و تاثیر کافکا بر ادبیات فارسی" را برای این کتاب برگزیده و آن را برای انتشار در اختیار نشر ثالث قرار داده است.

در یکی از فصل‌های این کتاب به رابطه احتمالی صادق هدایت و فرانتس کافکا پرداخته می‌شود. فلکی در این کتاب ادعا می‌کند که هدایت را نمی‌توان تحت تاثیر جهان داستان‌نویسی کافکا دانست و هیچ نشانه‌ای برای اثبات آن وجود ندارد.

فلکی می‌نویسد: «اگر به تفاوت فاحش بین درون‌مایه، فضاسازی و سبک و شیوه‌ داستان‌پردازی در آثار هدایت و کافکا، نظر داشته باشیم، می توانیم به این نتیجه برسیم که هدایت نمی‌توانسته متأثر از کافکا باشد یا کافکایی داستان بنویسد.»

به گزارش ایبنا، از این نویسنده 58 ساله تاکنون پنج مجموعه داستان، هفت مجموعه شعر و پنج کتاب در حوزه تئوری و نقد ادبی منتشر شده است. از میان آثار او می‌توان به کتاب‌هایی چون «پرواز در چاه»، «سایه‌ها»، «نگاهی به شعر نیما»، «سلوک شعر» و «پرسه در رویا» اشاره کرد. «بیگانگی کافکا و تاثیر کافکا بر ادبیات فارسی» در 174صفحه، توسط نشر ثالث راهی کتاب‌فروشی‌ها می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...