مروری بر خاطرات طهماسب مظاهری | شرق


پس از سقوط سلسله پهلوی در بهمن ۱۳۵۷ خاطره‌نویسی و انتشار کتاب‌هایی که خاطرات رجال عصر پهلوی به شکل‌های مختلف در آنها آورده می‌شد، رونق گرفت. گذشته از تک‌نگاشت‌های برخی از رجال، انتشار تاریخ شفاهی هاروارد، به مدیریت و ویراستاری زنده‌یاد دکتر حبیب لاجوردی، یکی از مجموعه مصاحبه‌های مهم و ارزشمند با نخبگان، سیاست‌مداران و اقتصاددانان عصر پهلوی است. در سال‌های اخیر دستگاه‌ها و سازمان‌های دیگری نیز در این عرصه وارد شدند؛ از‌جمله کتابخانه ملی که روشن نیست یا روشن است، چرا ادامه کار را رها کرد.

خلاصعه کتاب معرفی لحظه‌ای از تاریخ: خاطرات طهماسب مظاهری

ولی برخلاف دوران پهلوی که رجال جرئت نمی‌کردند خاطرات خود را در زمان حکمرانی دو شاه آن سلسله منتشر کنند (حتی اسدالله علم که وزیر دربار و مشیر و مشاور محمدرضا پهلوی بود و رفیق گرمابه و گلستانش، خاطرات خود را نوشت و به خارج از ایران فرستاد تا پس از مرگش در زمان مناسبی منتشر شود!)، در عصر حکمرانی جمهوری اسلامی و با گذشت ۴۳ سال، رجال این عصر به انتشار خاطرات خود روی آورده‌اند.

یکی از آخرین کتاب‌هایی که در این زمینه منتشر شده، «لحظه‌ای از تاریخ» است به قلم دکتر طهماسب مظاهری. او در این کتاب از آغاز حیات خود شروع می‌کند (۱۳۳۲)، به دوره تحصیل در دبستان و دبیرستان البرز و بعد هم تا اخذ فوق‌لیسانس از دانشکده فنی دانشگاه تهران می‌رسد و بعد هم رفتن به خدمت سربازی و در میانه همین دوره است که انقلاب اسلامی به تدریج عمق و شدت پیدا می‌کند؛ طهماسب مظاهری هم خدمت سربازی را نیمه‌کاره رها می‌کند و به نیروهای انقلابی می‌پیوندد و در‌حالی‌که ۲۴، ۲۵‌ساله است، در تصمیم‌گیری‌های آن روزهای پرجوش‌وخروش و پرخطر، با آینده‌ای نامشخص، حضور دارد. پس از تثبیت دولت برآمده از انقلاب، کار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را آغاز می‌کند، سپس معاونت عمرانی استانداری کهگیلویه‌و‌بویراحمد و ریاست دفتر عمران امام همان استان را بر عهده می‌گیرد.

پس از این، انتقال به سازمان برنامه و بودجه و انجام وظیفه در چند معاونت‌ آن سازمان و ادامه خدمت به عنوان نفر دوم سازمان برنامه و سپس معاونت نخست‌وزیر و ریاست بر بنیاد مستضعفان، قائم‌مقامی وزارت نفت و شروع کارآموزی کارشناسی رسمی دادگستری، دبیرکلی بانک مرکزی، عضویت در هیئت‌مدیره و قائم‌مقامی شرکت ملی فولاد ایران و عضویت در هیئت‌های مدیره برخی از شرکت‌های زیرمجموعه شرکت ملی فولاد ایران، ادامه تحصیل در مقطع دکتری و ریاست دفتر امور مشاوران رئیس‌جمهور در دوره آقای سید‌محمد خاتمی و بعد مشاور ایشان و حضور مستمر در جلسه‌های هیئت وزیران و کمیسیون اقتصادی دولت‌ و مهم‌تر از اینها حضور فعال و مؤثر در تهیه و تدوین و اجرای طرح سامان‌دهی اقتصاد و تأسیس صندوق ذخیره ارزی، مشارکت مؤثر در فعال‌کردن بورس اوراق بهادار و سروسامان‌دادن به بانکداری بدون ربا و چند اقدام کلان و عمده دیگر در حوزه اقتصاد. و هم‌زمان با همه اینها، تدریس در دانشگاه تهران و سپس دانشگاه مدیریت.

آن‌گاه در دومین دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی (1380-1384) انتصاب به‌عنوان وزیر امور اقتصادی و دارایی و در اوایل سال ۱۳۸۳ خروج از این سمت با توجه به اختلاف‌نظر شدید میان وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان برنامه و بودجه، به‌ویژه در‌خصوص میزان درآمد دولت از محل مالیات‌ها و موارد مشابه و تصمیم شگفت‌آور رئیس‌جمهور به حذف بالاترین مقام‌های هر دو دستگاه؛ در‌حالی‌که قریب‌به‌اتفاق اهل فن حق را به جانب وزارت امور اقتصادی و دارایی می‌دادند. در این فاصله، پس از پرداختن جدی‌تر به کارشناسی رسمی دادگستری و تدریس در دانشگاه و کارهای جانبی مانند عضویت در نهاد مدیریتی آستان قدس رضوی و مدیرعاملی بانک توسعه صادرات ایران، سرانجام در شهریور ۱۳۸۶ انتصاب به‌عنوان رئیس کل بانک مرکزی ایران که در اینجا نیز با توجه به اختلاف‌نظر با رئیس‌جمهور وقت (آقای احمدی‌نژاد)، خروج از بانک مرکزی در دوم مهر‌ماه ۱۳۸۷؛ و کتاب در همین‌‌جا به پایان می‌رسد. باید منتظر جلد دوم باشیم برای 1387 تا به امروز.

کتاب «لحظه‌ای از تاریخ» در دو جلد تهیه شده است. جلد اول در ۴۹۶ صفحه به شرح خاطرات، رویدادها، حوادث، کارشناسی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها اختصاص دارد و در جلد دوم، تا صفحه 9۰۸، تصویر اسناد و عکس‌های مربوط با متن آورده شده است. «لحظه‌ای از تاریخ» از نظر اطلاعات و آمار و ارقام و شرح بزنگاه‌های مهم تاریخ ۴۳ سال اخیر، به‌ویژه در عرصه‌های اقتصادی، اثری است بسیار مهم و خواندنی که منظم و با نثری بسیار پاکیزه (برخلاف اکثر قریب‌به‌اتفاق خاطراتی که در این سبک و روال نوشته شده است) و با رعایت اصول نگارش، نشانه‌گذاری‌ها، تبویب فصل‌ها و عکس‌ها و اسناد به نگارش در‌آمده است.

«لحظه‌ای از تاریخ» علاوه بر اینکه نثر بی‌ایراد و جذابی دارد، حروف‌نگاری، صف‌آرایی، جلدسازی و کاور جلد آن نیز چشم‌نواز است و از این نظرها هم می‌تواند سرمشق کسانی قرار گیرد که قصد تدوین و انتشار این‌گونه کتاب‌ها را دارند.

دکتر مظاهری در آغاز جلد اول آورده است که کتاب را بدون ملاحظات محافظه‌کارانه یا جانبدارانه نوشته است تا خوانندگان با برخی از علل و عواملی که از نظر مدیریتی و علمی، به‌ویژه در وضعیت اقتصادی کشور، تأثیر گذاشته‌اند و تأثیر خواهند گذاشت، بدون پرده‌پوشی‌های رایج، آشنا شوند. «لحظه‌ای از تاریخ»، کتابی که به گفته نویسنده آن با هدف روشنگری نوشته شده است، برای دولتمردان و کارگزاران حکومت، به‌ویژه اعضای قوه مجریه و قوه مقننه، برای استادان دانشگاه و پژوهشگران و دانشجویان و کارشناسان دستگاه‌های اجرائی، به‌ویژه وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی و وزارت صمت بسیار سودمند است و جای آن دارد که در کتابخانه‌های آن دستگاه‌ها و کتابخانه‌های دانشگاهی و مراکز پژوهشی نیز قرار داده شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...