مجموعه داستان «آه و دَم» نوشته کاظم رضا منتشر شد.

آه و دَم کاظم رضا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب که پس از «هما»، نخستین داستانی است که در سال ۱۳۹۵ از کاظم رضا به بازار کتاب آمد، مجموعه‌ پنج داستان از این نویسنده‌ فقید است که توسط انتشارات رُشدیه منتشر شده است.

ناشر درباره مجموعه داستان «آه و دَم» نوشته است: «این مجموعه دومین کتابی است که کاظم رضا در زمان حیات خود برای انتشار آماده کرده بود و قصد داشت به‌عنوان دومین مجموعه‌ داستان پس از «هما» منتشر کند. با این همه، درگذشت ناگهانیِ او مجال نداد تا خود شاهد انتشار این اثر باشد. اما آن‌چه درباره‌ «آه و دَم» حائز اهمیت است، ترتیب و توالی داستان‌هاست که تمام‌شان به خواست و سلیقه‌ کاظم رضاست و ناشر حتی در ویرایش‌هایی مانند اعراب‌گذاری و سجاوندی، کمترین تغییری صورت نداده است. همچنین طرح زیبای جلد این مجموعه، اثر هنرمند یگانه، علی گلستانه است که درگذشت او در پاییز امسال، فقدانی برای جامعه‌ هنری و تجسمی ایران بود. در غیاب این دو هنرمند، آن‌چه اکنون پیش روی مخاطبان قرار گرفته، بی‌گمان حیاتِ اثر و خاطره‌ زنده‌ هنرمندانی است که همواره ادامه می‌یابد.»

علاوه بر «آه و دَم»، از مجموعه‌ دفترهای داستان رُشدیه، چاپ دوم کتاب «هما» نوشته‌ کاظم رضا و همچنین «ملک آسیاب» نوشته‌ غزاله علیزاده نیز منتشر شده و در دسترس دوستداران ادبیات داستانی قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...