مجموعه داستان «آه و دَم» نوشته کاظم رضا منتشر شد.

آه و دَم کاظم رضا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب که پس از «هما»، نخستین داستانی است که در سال ۱۳۹۵ از کاظم رضا به بازار کتاب آمد، مجموعه‌ پنج داستان از این نویسنده‌ فقید است که توسط انتشارات رُشدیه منتشر شده است.

ناشر درباره مجموعه داستان «آه و دَم» نوشته است: «این مجموعه دومین کتابی است که کاظم رضا در زمان حیات خود برای انتشار آماده کرده بود و قصد داشت به‌عنوان دومین مجموعه‌ داستان پس از «هما» منتشر کند. با این همه، درگذشت ناگهانیِ او مجال نداد تا خود شاهد انتشار این اثر باشد. اما آن‌چه درباره‌ «آه و دَم» حائز اهمیت است، ترتیب و توالی داستان‌هاست که تمام‌شان به خواست و سلیقه‌ کاظم رضاست و ناشر حتی در ویرایش‌هایی مانند اعراب‌گذاری و سجاوندی، کمترین تغییری صورت نداده است. همچنین طرح زیبای جلد این مجموعه، اثر هنرمند یگانه، علی گلستانه است که درگذشت او در پاییز امسال، فقدانی برای جامعه‌ هنری و تجسمی ایران بود. در غیاب این دو هنرمند، آن‌چه اکنون پیش روی مخاطبان قرار گرفته، بی‌گمان حیاتِ اثر و خاطره‌ زنده‌ هنرمندانی است که همواره ادامه می‌یابد.»

علاوه بر «آه و دَم»، از مجموعه‌ دفترهای داستان رُشدیه، چاپ دوم کتاب «هما» نوشته‌ کاظم رضا و همچنین «ملک آسیاب» نوشته‌ غزاله علیزاده نیز منتشر شده و در دسترس دوستداران ادبیات داستانی قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...