نویسنده‌ای با کشویی پر از سیب‌های گندیده | اعتماد


نام فریدریش شیلر [Johann Christoph Friedrich Schiller] خیلی زود در میان بهترین‌های عرصه فرهنگ آلمانی‌زبان قرار گرفت. برخلاف بسیاری از اسلاف خود که سال‌ها به فعالیت هنری و فرهنگی پرداختند تا در نهایت روزی، جایی، قرعه به‌نام‌شان افتاد، او به سرعت در کوپه شماره یک قطار فرهنگ و هنر سرزمین‌های آلمانی‌زبان و البته جهان نشست. در 22 سالگی نمایشنامه «راهزنان» را نوشت و یک دهه بعد به واسطه نگارش همین متن شهروند افتخاری جمهوری تازه تاسیس فرانسه به او اعطا شد. گرچه ابتدا به صف موافقان انقلاب پیوست ولی بعدها با غیرانسانی دانستن اعدام مخالفان و نادیده گرفته شدن آزادی از آن روگردان شد.

فردریش شیلر [Johann Christoph Friedrich Schiller]

پیش از تمام اینها همه‌چیز از یک اجبار آغاز شد؛ دوک‌ ورتمبورگ شیلر را مجبور به تحصیل در آکادمی علوم نظامی کرد و احتمالا همانجا بود که جرقه آزادی‌خواهی و مبارزه در برابر چارچوب‌های اجباری در او شعله‌ور شد. علاوه بر اینها شیلر در مقام میراث‌دار جریان‌های خردگرایی کانتی و دکارتی و لایبنیتس این شانس را داشت که در زمانه خروش مکاتب و نظریه‌های اندیشمندان گوناگون تنفس کند. چنانکه نام او نیز به درستی در کنار منادیان آزادی و پیشگامان عصر روشنگری قرار گرفته است. پس از آنکه دریافت قرار نیست به زندگی ملال‌آور در آکادمی علوم نظامی ادامه دهد، تغییر مسیر داد تا آنچه امروز به عنوان شاعر، نمایشنامه‌نویس، فیلسوف، مورخ و پزشک می‌شناسیم ساخته شود. در رشته پزشکی به ادامه تحصیل پرداخت – دوران نشست‌های شبانه همراه با دانشجویان و بحث‌های طولانی پیرامون زیبایی‌شناسی و فلسفه- و پس از اتمام تحصیلات به عنوان پزشک هنگ در خدمت دوک هوهن‌برگ استخدام شد. روز ۱۳ ژانویه ۱۷۸۲ میلادی نمایشنامه «دزدان» به قلم شیلر برای نخستین بار در تئاتر شهر مانهایم روی صحنه آمد. اجرای این نمایشنامه با استقبال بی‌نظیری، به ویژه از جانب نسل جوان، مواجه شد. به‌دنبال آن آشوب و اختلال در سالن نمایش برپا شده و درگیری‌هایی رخ داد. شیلر جهت مشاهده اولین اجرای «دزدان» مخفیانه به مانهایم سفر و برای اولین بار از نزدیک اجرای یکی از آثار خود بر صحنه را مشاهده کرد.

در آن دوران دور شدن از پادگان امری غیرممکن بود و مجازات سختی به‌همراه داشت. شیلر حتی اجازه ملاقات خانواده خود را نیز نداشت. با آشکار شدن سفر مخفیانه، شیلر برای دو هفته به زندان انداخته ‌شد. دوک کارل اوژن نوشتن و انتشار هرگونه نمایشنامه و امثال آن! را اکیدا ممنوع کرد. بدون در نظر گرفتن این نکته که نابغه آلمانی قرار نیست به چارچوب‌های اجباری تن دهد. شیلر در اتاق کارش کشویی مملو از سیب‌های گندیده داشت، می‌گفت برای آنکه نیاز مبرم به نوشتن را حس کند به این بوی گند نیاز دارد. استعاره‌ای از زیستن در این جهان گندیده. همسایه‌ها غالبا شب‌ها صدای او را می‌شنیدند که نوشته‌هایش را با طمانینه دکلمه می‌کرد، شیلر را می‌دیدند که تندتند بالاوپایین می‌رود و بعد ناگهان خود را روی صندلی‌اش می‌اندازد و چیزی می‌نویسد؛ نوشتن‌های بی‌پایانی که در نهایت نام او را کنار یوهان ولفگانگ فون گوته نشاند، منتها با یک تفاوت، گوته دهه هشتاد عمر خود را دید اما شیلر در چهل‌وپنج‌سالگی درگذشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنر |
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...