کتاب «منشور رستگاری؛ شرح و تفسیر نامه ۶۹ نهج‌البلاغه» نوشته محسن اسماعیلی توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر و راهی بازار نشر شد.

منشور رستگاری؛ شرح و تفسیر نامه ۶۹ نهج‌البلاغه» نوشته محسن اسماعیلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب که سومین‌عنوان از مجموعه «سرچشمه حکمت» است که این‌ناشر چاپ می‌کند، به شرح و تفسیر نامه ۶۹ نهج‌البلاغه اختصاص دارد که امام علی (ع) آن‌ را به یکی یاران خود و شخصیت‌های برجسته شیعه به‌نام حارث هَمْدانی نوشته است.

محسن اسماعیلی پیشتر در همین‌زمینه، در قالب عناوین اول و دوم مجموعه «سرچشمه حکمت» کتاب‌های «سیاست و حکومت در نهج‌البلاغه» و «چهار و چهار» سفارش‌های امیرالمومنین علی(ع) به امام حسن مجتبی(ع) را نوشته است.

مولف کتاب پیش‌رو، در این‌اثر ابتدا متن نامه مذکور و سپس ترجمه آن را آورده است. اسماعیلی این‌نامه امام علی(ع) را آیین زیست مومنانه و نقشه راه خوشبختی بشر توصیف می‌داند که با عمل به توصیه‌های آن‌ یعنی توصیه‌های امام علی (ع) که به گواهی پیامبر (ص) دروازه دانش و پدر امت است، می‌توان به ستیغ ایمان رسید و در همین جهان، زندگی اهل بهشت را تجربه کرد.

این‌کتاب ۵۳ فصل یا «گفتار» دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

«سه‌دلیل برای پرداختن به نامه شصت و نهم»، «نگاهی به شخصیت حارث و محتوای نامه»، «تمسک به قرآن، ریسمان نجات»، «پندپذیری و نصیحت‌طلبی از قرآن»، «التزام عملی به احکام قرآن»، «قصه‌های قرآن؛ حقیقی و درس‌آموز»،‌ «عبرت گرفتن؛ هدف از مطالعه تاریخ»،‌ «قانونمندی تاریخ و تکرار آن»، «دگرگونی و جدایی، دو ویژگی ذاتی دنیا»، «ضرورت و آثار بزرگ شمردن نام خدا»، «ممنوعیت استفاده ابزاری از نام خدا»،‌ «کثرت یاد مرگ و مراحل پس از آن»، «آرزوی مرگ ممنوع»، «شرط جواز تمنای مرگ و مصداق‌های آن»، «نیاز انسان به پیامبر درونی و اطاعت از او»، «حذر از کاری که از دیگران نمی‌پسندیم»، «حذر از کاری که از آشکارشدن آن شرم داریم»، «حذر از کاری که موجب انکار یا اعتذار می‌شود»، «عذرخواهی ممنوع یا مطلوب و موارد آن»، «حفظ آبرو از تیرهای سخن مردم»، «بازگو نکردن همه شنیده‌ها»، «انکار نکردن همه شنیده‌ها»، «پاسخ ندادن به همه شنیده‌ها»، «چهار توصیه برای زمان غیظ و غضب»، «اهمیت مهار خشم؛ و مراحل و پیامدهای آن»، «شناخت نعمت و نقمت و معیار آن»، «لزوم استفاده صحیح از نعمت‌ها»، «اجتناب از ضایع‌کردن نعمت‌ها»، «آشکار بودن آثار نعمت و مطلوبیت آن»، «بایدها و نبایدهای مهم در برابر انواع نعمت‌ها»، «تفاوت درجات اهل ایمان و ملاک آن»، «رمز و راز تاثیر خاص انفاق بر ایمان»،‌ «قطع دلبستگی‌ها؛ شرط پرواز روح»، «کیفیت عمل ملاک است، نه کمیت آن»،‌ «انوع وسوسه‌های شیطان درون و برون»، «ضرورت دوری از مصاحبت با کوته‌نظران بدنام»، «سکونت در شهرهای بزرگ و آثار و احکام آن»، «تاثیر گریزناپذیر جلسه‌ها و هم‌جلسه‌ای‌ها»، «تمرکز بر امور مهم و سرنوشت‌ساز»، «آثار زیان‌بار خطا در تشخیص اولویت‌ها»، «پرهیز از محل حضور شیطان و مکان بروز فتنه»، «مقایسه خود با فرودستان در امور مادی»، «شرکت در نماز جمعه و دوری از موانع آن»، «اطاعت از خدا در همه کارها»، «دلایل وجوب اطاعت از خدا و آثار آن»، «تفاوت عبادت با اطاعت و شرایط رسیدن به مقام عبودیت»، «شرط نخست عبادت مطلوب: برنامه‌ریزی و آماده‌سازی خود»، «شرط دوم عبادت مطلوب: توجه به استعداد و حالات نفس»، «شرط سوم عبادت مطلوب: فراغت و رغبت نفس»، «اندیشه لحظه آخر و اندوه جانسوز عاقبت»، «هراسیدن از مصاحبت با فاسقان» و «بزرگداشت پروردگار و دوست‌داشتن دوستان او».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

امام (ع) نامه‌ای کوتاه به کمیل نوشت و او را سرزنش کرد که چرا مرتکب چنین خطایی شده و محلی را که باید از آن پاسداری کند، رها کرده است و به دفاع از محلی رفته که مربوط به او نیست. اما به او نوشت: «این که انسان مسئولیتی را که به وی واگذار شده، ضایع کند و عهده‌دار کاری شود که وظیفه او نیست، ناتوانی‌ای آشکار و طرز فکری باطل و هلاک‌کننده است.»

خوب دقت کنید که کمیل کار خلافی نکرده بود، بلکه به خیال خود پیش‌دستی کرده و به دفاع از مردم قرقیسیا پرداخته بود. با این حال امام با همه علاقه و اعتمادی که به او داشت، کمیل را توبیخ کرد و کارش را تضییع مسئولیت (ما وُلِّیَ)، عجر و بی‌عرضگی نامید و این‌طرز تفکر را نابودکننده دانست. حالا ببینید اگر کمیل به کاری نامشروع می‌پرداخت و به دنبال حاشیه‌سازی و باندبازی می‌رفت، امام چه نامه‌ای به او می‌نوشت؟!

خلاصه آن‌که اجتناب از تضییع نعمت، نهی‌ای کلی است و بر همه نعمت‌های مادی و معنوی صدق می‌کند؛ گرچه در کتاب و سنت، راجع به بعضی نعمت‌ها به طور ویژه تاکیدهایی دیده می‌شود.

این‌کتاب با ۶۲۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...