آشیان ننگ [Kamarja e turpit یا The Traitor's Niche]. رمانی از اسماعیل کاداره 1 (1936- )، نویسنده‌ی آلبانیایی، که در 1978 منتشر شده است. «آشیان ننگ» در میدان بزرگ پایتخت امپراتوری عثمانی، جایگاهی است که در آن سرهای بریده‌ی دشمنان شکست‌خورده یا بزرگانی را که مغضوب شده‌اند به تماشا می‌گذارند تا ترس و وحشت را دائم در مردم ایجاد کنند و به همه نشان دهند که عاصیان و شورشیان چه سرنوشتی خواهند داشت. در سال 1822 سر علی پاشای تپدلنلی2 که به گناه سرکشی از فرمان «بابِ عالی» کشته شده بود، به آشیان ننگ‌ آورده شده و میهن او، آلبانی، تحت قوانین وضعیت استثنایی قرار گرفت.

آشیان ننگ [Kamarja e turpit یا The Traitor's Niche] اسماعیل کاداره

لحن کاداره، که تراژدی‌های کلاسیک و گه‌گاه آثار راسین را به یاد می‌آورد (واسیلیکی3 همسر علی‌پاشا، اغلب ما را به یاد آندروماخه می‌اندازد) در این رمان با حقیقت قصه‌ی تاریخی درمی‌آمیزد که در عین مراعات مقررات سیاسی و عقیدتی حاکم، در کار نویسنده، از ظهور مضمون مبارزه بر ضد توتالیتاریسم حکایت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه در طول قرون، همه‌ی تلاش‌هایی که برای انقیاد آلبانی صورت گرفته به شکست انجامیده است. به ویژه استعداد هجاگویی کاداره هرگز او را از واقعیت دور نمی‌کند: او با اصطلاحات امروزی (از قبیل جدایی‌طلبی، سقوط قیمت مس، جریان پولی، گروه‌های جهان‌گردان که هر آنچه را پیش چشمشان می‌گذرد نمی‌بینند، زمزمه‌های روزنامه‌ها و غیره...) اشتغالات فکری کشوری را ظاهر می‌کند که پیوسته در محاصره‌ی نظامی و فرهنگی بوده است. کشوری که امکان داشت برحسب سرنوشتی که برای سرزمین‌های نافرمان رقم می‌زنند، در خواب رود، نابود شود یا «از ملت خالی گردد». این مردم دیگر دارای زبان اختصاصی نبودند. دیگر نه آداب و اخلاق داشتند، نه وقایع‌نگاری، نه افسانه. آنها را از همه‌چیز عاری کرده بودند. تنها در شهرستانی دوردست یک روستایی شاعر، حاضر است جانش را بدهد تا بتواند قصیده‌ای بسراید. آشیانه‌ی ننگ نقطه‌ی برگشتی است در آثار اسماعیل کاداره که بیش از پیش به جنگ توتالیتاریسم می‌رود.

رضا سیدحسینی. فرهنگ آثار. سروش


1. Ismail Kadare 2. Tepedelenli 3. Vassiliki

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...