«هفت گونه سینما» نوشته‌ علیرضا کاوه منتشر شد.

هفت گونه سینما علیرضا کاوه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب با قیمت ۶۰ هزار تومان در انتشارات روزنه‌کار راهی بازار کتاب شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: علیرضا کاوه، پژوهشگر و نظریه‌پرداز سینمایی در این کتاب که جلد نخست از یک مجموعه‌ چهارجلدی است هفت گونه یا ژانر سینمایی جنایی، کمدی، دراما، وسترن، فانتزی، وحشت و موزیکال را مورد بررسی قرار داده است.

در سال‌های اخیر توجه به بررسی‌های ژنریک سینمایی بخش قابل توجهی از آثار مکتوب سینمایی را به‌خود اختصاص داده‌ است که در بین آن‌ها آثار ترجمه‌ای چون فیلم/ژانر اثر ریک آلتمن و ژانر و هالیوود اثر استیو نیل منتشر شده‌اند. اما در بین این کتاب‌ها هفت گونه سینما از معدود آثار تالیفی است.

علیرضا کاوه که از سال ۱۳۷۰ نوشتن در خصوص ژانر سینمایی را در نشریات آغاز کرده، پیش‌تر کتاب‌های «گونه‌ سینمایی، لحن و نظام ارزشی»، «چنین سیاه آینه‌ای» (فیلم‌ نوار)، «تقسیم‌بندی سینمایی»، «بیننده‌ فیلم» و «بهرام بیضایی و وقتی همه‌ خوابیم» را منتشر کرده است.

نویسنده در نظریه‌ خود ژانرهای سینمایی را از مسیر سامانه‌ دریافت دیداری انسانی به هفت رنگ رنگین‌کمان تشبیه کرده است. چهار دسته گونه‌ هفت‌تایی در این نظریه همچون چهار فصل سال تقسیم شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...