رمان «کودکی نیکیتا» نوشته آلکسی تولستوی با ترجمه مهدی غبرائی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، در معرفی «کودکی نیکیتا» عنوان شده است: این کتاب اولین رمانی است که مهدی غبرائی ترجمه کرده و در سال ۱۳۶۱ از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده است. اما پس از آن دیگر انتشار نیافته بوده تا اکنون که بار دیگر و با ویرایش ملیحی از سوی مترجم -حاصل ۳۷ سال تجربه‌ورزی و دانش‌اندوزی در عرصه‌ ترجمه-  توسط نشر خزه به بازار کتاب راه پیدا کرده است.

«کودکی نیکیتا» شرح  لطیف و شاعرانه‌ای از  زندگی و روزگار شخصیتی به نام «نیکیتا» است؛ فرزند مالکی در اراضی حوزه ولگا. پدر «نیکیتا» مردی است شاداب اما بی‌فکر که ثروت خود را صرف خریدهای بیهوده‌ای می‌کند. اما مادر شخصیتی بسیار لطیف و بامحبت است که دائماً  باید نگران پسر و شوهرش باشد.

این داستان پر است از شخصیت‌هایی متنوع، از کارگران و  معلم سرخانه گرفته تا خدمه املاک و مباشر و دیگران. طبیعت زیبای روسیه زیربنای این رمان است که ماجرایش در زمستان شروع می‌شود و با اتفاقات عدیده‌ای برای نیکیتا ادامه پیدا می‌کند.

در بخشی از «کودکی نیکیتا» می‌خوانیم: «در بیشه فاخته‌ای نغمه می‌خواند. لابد چشمانش را بسته و باد به غبغب انداخته بود و مثل همیشه شیرین و غمناک می‌خواند؛ می‌خواند که همیشه چنین بوده، همه‌چیز می‌گذرد، اما باز از نو آغاز می‌شود.»

نشر خزه از مهدی غبرایی رمان «مزدور» (هاوارد فاست) را نیز در دست انتشار دوباره دارد که این کتاب هم پس از ۳۴ سال بار دیگر  به دست دوستداران ادبیات می‌رسد. 

این کتاب در ۱۶۸ صفحه و با قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...